هیاهوی دو دولت مذهبی ارتجاعی و جنگ‌افروز

با حمله نظامی دولت اسرائیل در بامداد جمعه ۳۱ فروردین به پایگاه هشتم شکاری جمهوری اسلامی در اطراف اصفهان، مشخص شد که طرف‌های درگیر تنش در خاورمیانه هیچ‌کدام – حداقل در این مرحله – خواستار یک جنگ بزرگ نیستند.

مقامات جمهوری اسلامی با انکار حمله نظامی اسرائیل و بیان این‌که “پرواز دو یا سه ریزپرنده در یک فضای بسیار محدود بود که در حد اسباب‌بازی‌هایی است که کودکان ما در ایران از آن استفاده می‌کنند که فوراً هم منهدم شدند”، در واقع این پیام را داد که نمی‌خواهد – و یا نمی‌تواند – به حمله اسرائیل پاسخ بدهد. مقامات دولت صهیونیستی اسرائیل نیز با سکوت درباره‌ی این حمله، ابعاد و چگونگی آن به‌طور رسمی – به‌رغم آن‌که همگان از آن اطلاع دارند – نشان دادند که از نظر آن‌ها پیام‌شان به جمهوری اسلامی رسیده است.

به دلیل ضد و نقیض گویی های دو طرف تنش، ابعاد و چگونگی حمله نظامی اسرائیل به‌طور کامل روشن نشده است. برخی اخبار حاکی از حمله نظامی اسرائیل به هدف و یا اهدافی در سوریه (و حتا عراق) و حداقل دو نقطه در ایران (پایگاه دوم شکاری در تبریز و پایگاه هشتم شکاری در اصفهان) هستند. براساس اخباری که در شبکه‌های اجتماعی مستند شده است، جدا از اصفهان در تبریز نیز پدافند ضد هوایی رژیم فعال شده بود. اما اتفاق اصلی در اصفهان رخ داد که پیام اصلی را برای جمهوری اسلامی داشت. جنگنده‌های رادارگریز اسرائیل خارج از خاک ایران با شلیک موشک سامانه پدافند هوایی اس ۳۰۰ مستقر در پایگاه هشتم شکاری را مورد هدف قرار دادند و حداقل بخش مهمی از سیستم این سامانه را که برای ردیابی اهداف استفاده می‌شود از کار انداختند، سامانه‌ای که از جمله وظایف آن محافظت از تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی در نطنز می‌باشد.

جدا از توانایی‌های تسلیحاتی و سلاح‌های بسیار پیشرفته‌ی دولت اسرائیل که جمهوری اسلامی فاقد آن است و همگان آن را می‌دانند، مساله اصلی برای توده‌های ستم‌دیده‌ی ایران این است که تنش جاری در منطقه که با حمله نظامی اسرائیل به “کنسولگری” جمهوری اسلامی در دمشق و کشته شدن چندتن از فرماندهان مهم سپاه و بدنبال آن پاسخ نظامی جمهوری اسلامی با شلیک بیش از ۳۰۰ موشک بالستیک، کروز و پهپاد به اسرائیل وارد مرحله‌ی جدیدی گردید، به کجا خواهد کشید؟ آیا مردم ستم‌دیده‌ی ایران باید منتظر جنگ ویرانگر دیگری باشند؟

برخلاف رسانه‌های فارسی زبان وابسته به قدرت‌های خارجی و اپوزیسیون  بورژوایی خارج از کشورکه خطر بروز جنگ را بزرگ می‌کردند و حتا برخی از آن‌ها به دلایل سیاسی – با چراغ خاموش – بر طبل جنگ می‌کوبیدند، سازمان ما چه در نشریه کار و چه در دیگر رسانه‌های خود، با تحلیل شرایط موجود، منافع قدرت‌هایی که در منطقه نقش دارند و دیگر عوامل به صراحت تاکید کرده بود که در شرایط کنونی هیچ‌کدام از قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی خواستار یک جنگ بزرگ که خاورمیانه را به میانه آتش پرتاب کند، نیستند.

حمله نظامی اسرائیل به ایران، درستی تحلیل‌های ما از شرایط خاورمیانه را اثبات کرد. پیش از این حمله، بخش بزرگی از مردم ایران تحت تاثیر اخبار در هراس از شروع جنگی ویرانگر بودند. با حمله نظامی محدود و هدفمند دولت اسرائیل آشکار گردید که دولت اسرائیل نیز به رغم علاقه به “زدن سر مار”، در شرایط کنونی تمایلی برای یک جنگ تمام عیار با جمهوری اسلامی ندارد. این واقعیت در حالی‌ست که دولت اسرائیل در طول موجودیت خود، در برابر حملاتی با این وسعت و حتا بسیار کمتر، همواره واکنش‌های بسیار شدیدی نشان داده بود. همان‌طور که امروز در غزه شاهد آن هستیم. اما این‌بار به دادن یک پیام هشدار به تهران بسنده کرد.

اما چرا؟

جنگ غزه وارد هفتمین ماه خود شده است. جدا از آن درگیری‌های نظامی روزانه ارتش اسرائیل با گروه حزب‌الله لبنان ادامه دارد. بسیاری از مردم اسرائیل به عنوان نیروهای ذخیره مجبور به رفتن به جبهه‌های جنگ شدند. در عین حال دولت اسرائیل به اهداف اعلام شده‌ی خود در غزه دست نیافت. در ابتدا دولت اسرائیل وعده داده بود که ظرف ۲ ماه حماس را در غزه نابود و گروگان‌ها را آزاد خواهد کرد. اما در این مدت به هیچ‌کدام از اهداف اعلام شده‌ی خود نرسید. در مجموع نارضایتی در جامعه اسرائیل از عملکرد دولت و ادامه جنگ، سلب آرامش و عدم امنیت با سرعت رو به افزایش است.

اما در غزه دولت اسرائیل به چه دستاوردی  رسید؟ در طول این مدت براساس گزارش یونیسف ۱۶ هزار کودک فلسطینی در غزه توسط ارتش رژیم صهیونیست اسرائیل به قتل رسیدند. آژانس امور زنان سازمان ملل نیز تعداد زنان فلسطینی را که توسط ارتش اسرائیل در غزه به قتل رسیدند، ۱۰ هزار نفر اعلام کرد. هم‌چنین ۱۹ هزار کودک فلسطینی به دلیل کشته شدن والدین خود یتیم شده‌اند. از غزه نیز چیزی جز ویرانه باقی نمانده است. وولکر تورک کمیسر عالی‌ حقوق‌بشر سازمان ملل متحد با بیان این‌که دولت اسرائیل از قحطی به عنوان سلاح در جنگ غزه بهره می‌گیرد، گفت: “این کار دولت اسرائیل جنایت جنگی محسوب می‌شود”.

جدا از تشدید مخالفت و نارضایتی در اسرائیل و افزایش شکاف در بین سیاستمداران و مقامات دولت، جنگ غزه واکنش مردم در سراسر جهان علیه اقدامات دولت نژادپرست اسرائیل را بدنبال داشت و دولت‌های غربی در نتیجه‌ی فشار افکار عمومی مجبور شدند به دولت اسرائیل برای اقداماتی جهت کاهش تلفات غیرنظامیان فشار وارد بیاورند. کشته شدن ۷ امدادگر خارجی سازمان خیریه “آشپزخانه مرکزی جهانی” توسط ارتش اسرائیل که چند تن از آن‌ها از کهنه سربازان ارتش انگلیس بودند، آن نقطه‌ی جوشی بود که واکنش شدید جهانی را بدنبال داشت. حتا جو بایدن نیز مجبور شد زیر فشار افکار عمومی نتانیاهو را تهدید به کاهش کمک‌های نظامی کند. در کنگره آمریکا نیز مخالفت‌ها با کمک‌ نظامی به دولت اسرائیل افزایش یافت.

در چنین شرایطی حمله نظامی دولت اسرائیل به “کنسولگری” جمهوری اسلامی در اول آوریل، تمام نگاه‌ها را از جنگ غزه به درگیری بین دولت‌های اسرائیل و ایران کشاند. تهدیدات مقامات حکومت اسلامی نیز در این مرحله کاملا به نفع دولت نتانیاهو تمام شد و در نهایت حمله مفتضحانه جمهوری اسلامی به اسرائیل که یک شکست کامل بود، به یک پیروزی برای نتانیاهو تبدیل شد. این واقعیت به‌قدری آشکار بود که رسانه‌های حامی دولت ترکیه از حمله جمهوری اسلامی به‌عنوان کادوی جمهوری اسلامی به نتانیاهو نام بردند.

بنابراین در چنین شرایطی که دولت نتانیاهو تا حدی از زیر فشار افکار عمومی با کمک جمهوری اسلامی بیرون آمده بود، نمی‌خواست با گسترش دامنه جنگ، موفقیتی را که بدست آورده بود از دست بدهد. جدا از این با وضعیت داخلی اسرائیل، شرایط برای وارد شدن به جنگی تمام عیار که دامنه‌اش با تمام جنگ‌های پیشین دولت اسرائیل غیرقابل قیاس خواهد بود، برای دولت اسرائیل وجود نداشت. از همین رو دولت اسرائیل با بهره‌گیری از شرایط جدید، تلاش خود را عمدتا معطوف به پایان رساندن جنگ غزه خواهد کرد. این فاکتور را نیز نباید از یاد برد که اسرائیل در یک جنگ بزرگ با جمهوری اسلامی و هم‌پیمانانش مانند حزب‌الله لبنان نیاز به حمایت و همکاری نظامی آمریکا دارد و بنابراین از این جهت نیز تحت فشار دولت آمریکا برای جلوگیری از یک جنگ گسترده قرار داشت.

از آن سو، جمهوری اسلامی هم هرگز قادر به جنگ گسترده با دولت اسرائیل نیست. جمهوری اسلامی هم از نظر اقتصادی و هم به دلیل وجود شرایط انقلابی در جامعه و  نفرت عمومی از حکومت، نه تنها قادر به وارد شدن به یک جنگ گسترده با دولت اسرائیل نیست، بلکه در صورت جنگ با توجه به شرایط انقلابی حاکم بر جامعه، امکان تبدیل جنگ به جنگ داخلی یعنی بروز یک انقلاب توده‌ای وجود دارد. جمهوری اسلامی اما مجبور بود با توجه به تحقیری که شده بود واکنش نشان دهد و برای همین هم واکنشی کاملا کنترل شده انجام داد. جمهوری اسلامی می‌دانست که با ادوات نظامی خود قادر به زدن ضربه به اسرائیل نیست. در واقع از این نظر امکانات حزب‌الله لبنان به دلیل نزدیکی به اسرائیل حتا از جمهوری اسلامی به مراتب بیشتر است.

دولت‌های امپریالیستی نیز هر کدام با توجه به منافع خود اساسا خواهان یک خاورمیانه‌ای که آتش جنگ سرتاسر آن را در برگیرد نیستند. هم از جهت تبعات اقتصادی برای این دولت ها و هم به دلیل تشدید تضاد در اردوگاه دولت‌های امپریالیستی که یک نمونه آن جنگ روسیه و اوکراین و نمونه دیگر تشدید رقابت بین دو قدرت بزرگ امپریالیستی یعنی آمریکا و چین است.

دولت‌های امپریالیستی آمریکا و اروپایی البته به بهانه‌ی حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل، تصمیم به اعمال تحریم‌های جدیدی علیه جمهوری اسلامی گرفته‌اند که در واقع دلیل آن بیش از آن‌که متوجه حمله به اسرائیل باشد، اعمال فشار اقتصادی و محدودیت بیشتر به جمهوری اسلامی به خاطر پیوندش با دولت روسیه از جمله در جنگ با اوکراین است.

به‌رغم آن‌که یک جنگ گسترده بین جمهوری اسلامی و دولت نژادپرست اسرائیل در شرایط کنونی منتفی است اما واقعیت این است که تنش و درگیری بین این دو دولت ارتجاعی هم‌چنان ادامه داشته و حتا در چشم‌انداز فعلی افزایش خواهد یافت. واقعیت این است که دولت‌های ایران و اسرائیل در تمام این سال‌ها اقدامات آشکار و پنهان علیه یکدیگر انجام داده‌اند. از جمله نمی‌توان نقش جمهوری اسلامی در حمله حماس به اسرائیل را نادیده گرفت. حداقل این‌که جمهوری اسلامی با حمایت‌های مالی، تسلیحاتی و آموزش نظامی در این حمله نقش داشت. اسرائیل نیز بارها مقامات نظامی و هسته‌ای جمهوری اسلامی را به قتل رسانده است. این نزاع بین دو دولت دینی و نژادپرست از جمله بر سر نقش هژمونیک در منطقه ادامه خواهد داشت. اسرائیل با برقراری ارتباط با کشورهای همسایه ایران از جمله دولت‌های عربی در فکر محاصره جمهوری اسلامی بوده و هست و جمهوری اسلامی نیز با تسلیح و گسترش نیروهای شبه‌نظامی خود در اطراف اسرائیل هم‌چون فلسطین، لبنان و سوریه.

تا زمانی که این دولت‌ها بر سریر قدرت هستند، بحران خاورمیانه و تنش‌های کنونی بویژه با توجه به مجموعه شرایط جهانی و بحران اقتصادی جهان سرمایه‌داری ادامه خواهد یافت. برای مردم ایران نیز تنها راه برای پایان دادن به خطراتی که این تنش‌ها و تشدید بحران آن‌ها را تهدید می‌کند سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۶۶  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.