دست مردم به بهارنمی رسد

طبیعت به سوی بهارمی شتابد. بی آن که بداند زمستان چه کرد ورفت. بی آن که ازحال وروز مردم سرما زده دریخبندان زندگی چیزی بداند. بی آن که مکث کند. خاک بو بُرد که بهار سررسیده است. این راز را به گوش درختان رسانده است.

درختان به شوق بهارنفسی تازه می کنند. عطرشکوفه های یاس هوش از سرپرندگان دل باخته برده است. شبدردرحاشیه سبزه زارها راه می رود.این سنبل است که دست دردست نسیم بهاری می رقصد. با قطره ای باران ازهر وجب خاک هزاران گیاه می روید و ازهردرخت هزاران شکوفه. زندگی سبزمی شود. امید ازقلب هستی بیرون می زند. لک لک های مهاجر روی سینه هم آشیانه می سازند. گیاهان از زیر سنگ، زندگی را بیرون می کشند. دل بی قرارسبزه، ناز مریم را می کشد. نگاه پر کرشمه نرگس بلبلان شیدا را آوازه خوان کرده است. شبنم، دهان بازغنچه ها را می بوسد. بنفشه، به چمن شاد باش می گوید. دست یاس رازقی به اشاره اقاقیا به بالای دیوارمی رود. کسی چه می دانست باغچه درتمام زمستان، عشق گل سرخ را دردلش می پرورانده است. اینک دربهار، گل سرخ درمیان قلب عاشق باغچه، چه حضور زیبایی دارد.آری طبیعت دربهار شیرین کاری می کند چنان که باغ، گل ازگلش می شکفد.

زمین اما همه چیز را به دل گرفته است. چگونه می تواند فراموش کند خون هایی را که ریخته اند؟ ازیاد نمی برد چه جنایاتی برروی زمین کرده اند. شیادان سرمایه داری به نام سرزمین برروی زمین خون می ریزند. ازدل زمین خون هزاران کودک وجوان بیرون می زند. زمین دلش خون است. زمین، جان عاشق هزاران جوان زحمت کش مبارز را دربغل دارد. خون هایی که برزمین ریخته اند، هنوز تازه است. زمین از این همه خونی که برسرش می ریزند به خودش می لرزد. ازداغ دل مادران، تب داراست. مردم گرسنه روی زمین راه می روند و زمین می داند زیرپای مردم خالی است. دستهایشان خالی است. سفره هایشان خالی است. زیر پایشان سفت نیست. فقر بر سردر خانه ها نشسته است. کارگران وزحمتکشان با دست های خالی چگونه می توانند به استقبال بهار و سال نو بروند؟ قدرت خرید شان به نان هم نمی رسد، چه رسد به خرید عید وسال نو. با چه ذوق و شوری درجشن بهارشرکت کنند؟.

نگاهی به قیمت مواد غذایی و پوشاک نشان می دهد چگونه بهار از زندگی مردم  رخت بر بسته است. عیدی محقرانه دولت به کارگران وزحمتکشان به معلمان وکارمندان که بسیار شرم آوراست، وضعیت اقتصادی خانواده کارگران ومردم زحمت کش را گویا ‌تربیان می کند. دست مردم از درون فقرسیاه، به روزهای روشن وسپید بهاری نمی رسد. بهار طبیعت برای مردم بینوا زیبا نیست. ماهی کوچک تنگ های بلور، برای مردم گرسنه افسانه است. داشتن سفره رنگین سال نو آرزویی بیش نیست. زیبایی بهار با شکم گرسنه و دستانی که دیگرحتی به نان خشک وخالی هم نمی رسد قرن هاست درچشم مردم زحمتکش بینوا ازرونق افتاده است. برسرهرکوچه، کودکی درمنجلاب چرک وخون نظام سرمایه داری دست وپا می زند. گل هایی که باید در زیباترین گلدان ها رشد کنند درکوچه پس کوچه های نظام فاسد سرمایه داری آواره‌اند و پژمرده می‏شوند.

زیبایی طبیعت دربهارستودنی است.اما صحبت از زیبایی در میان این همه درد ورنج مردم زحمت کش نا موزون و بی قواره است. غبار سیه روزی مردم را، باران بهاری نمی تواند از چهره ها‌یشان بزداید. در نگاه دردمند مادران داغدار، هرچه گل است رنگ باخته است. جای جای زمین ازخون کودکان وجوانان رنگین است. دست جوانان مبارز از پشت میله های زندان به بهار نمی رسد. استثمار و غارت سرمایه داران، نمی گذارد دست زحمتکشان به بهار برسد. دراین سرزمین، کارگران وزحمتکشان نه امسال وپارسال بلکه قرن هاست زیبایی زندگی وبهار را ندیده اند. زیبایی فصل بهار در سفره مردم گرسنه نانی نمی گذارد. فقط زیباست. تغییر فصل سبب بهبود حال مردم ستمدیده نمی شود. سهم مردم ازباران بهاری سیل و ویرانی و از شیرینی روزهای عید، تلخی درد نداری ونا برابری است.

آن هنگام که سیستم ظالمانه سرمایه داری را درگوری عمیق دفن کنیم، استثمارکارگران وزحمتکشان پایان یابد، زمین ازجنگ وخونریزی رها شود، بهارزندگی مردم فرا می رسد. زمین را باید پاک کرد. زمین را از وجود کرم هایی که هرگز نخواسته اند پروانه شوند وانگل وار از جان ومال مردم تغذیه می کنند، باید پاک کرد. طلوع خورشید را در مزرعه جشن گرفت. در زمین وخاک پاک، گندم کاشت و دانه های گندم را به تساوی درسفره های مردم نشاند. زندگی، بهارطبیعت و عید، روزی برای مردم زیبا خواهد بود که دست هرانسانی نان باشد. هیچ کودکی به لباس نوِ باغچه دربهار، رشک نبرد. آزادی دربند هیچ ماده وتبصره ای اسیرنماند. درغیراین صورت، زیبایی طبیعت و بهار برای زحمتکشان مسرت بخش نیست.

دیگرنباید به انتظارماند. دیگرنباید چشم به راه بهار نشست. باید درمسیربهار سبز زندگی کارگران و زحمتکشان، متحد شد. باید زمستان سرد و سخت و تاریک را شکست و به روی بهارآزادی و رهایی آغوش گشود.

 

به امید فرارسیدن بهار و عید واقعی کارگران و زحمتکشان

۲۱ اسفند ۱۴۰۲

کنش‏یار

 

POST A COMMENT.