خیزش مردم ایذه و خطر دستبرد به آن توسط شرکای سلطنت و ولایت

همزمان با خیزش زنده‌یاد ژینا(مهسا) و وضعیت انقلابی فراگیر سراسری، ایذه یکی از شهرهایی بوده که به‌فوریت وارد نبرد انقلابی شد. سابقه خیزش عمومی و اعتراض خیابانی مردم ایذه علیه رژیم اسلامی به سال ۶۸ و جلوتر برمی‌گردد.خیزش و اعتراضات از آن سال تاکنون به‌تناوب در این شهر رخ داد،  آخرینشان یکی مانده به قیام بعد از قتل زنده‌یاد مهسا در سال ۱۴۰۰ بود که زنده‌یاد هادی بهمنی در جریان اعتراضات مورد اصابت گلوله‌های پاسداران رژیم قرار گرفت و جان باخت.

ایذه به لحاظ شهری، محلاتی تنیده درهم  دارد با جمعیتی فشرده. مردم ایذه به علت مشکلات و محرومیت، بیکاری عدم اشتغال و همین‌طور عقب‌ماندگی در عرصه اجتماعی – اقتصادی در طول چهار دهه اخیر مترصد بودند تا در هر فرصتی  نارضایتی  خود را در شکل عمومی با تظاهرات خیابانی ابراز دارند. این شهر با جمعیتی بالغ‌بر ۲۰۰ هزار نفر به معنی واقعی کلمه فاقد یک صنعت ، کارخانه و مرکز کارگری است.  سال‌ها پیش مردم ایذه از طریق دام‌پروری و کشاورزی امرارمعاش می‌کردند و بخشی از نیروی انسانی این شهر برای کار عمدتاً  به‌طور قاچاق به کویت می‌رفتند.در دهه‌های اخیر دامداری و کشاورزی این شهر که عمدتاً دیم بود، مثل تمام جاهای ایران به ورطه سقوط و نابودی کشیده شد

ترکیب جمعیتی شهر ایذه همزمان با جنگ ارتجاعی ایران و عراق و با مهاجرت بخشی از مردم شهرهای جنگ‌زده خوزستان مانند خرمشهر و آبادان به‌طور محسوسی به هم خورد. با راه‌اندازی پروژه سد کارون ۳ و تخلیه روستاهای حوزه آبگیر سد، جمعیت تمام روستاهایی که درخطر فرورفتن در آب بود، سرازیر شهر شدند. جمعیت شهر به‌طور چشمگیری افزایش پیدا کرد. مدت‌زمان کوتاهی به‌اندازه یک‌فصل، که بخشی از نیروی انسانی این شهر، در پروژه ساخت‌وساز کارون ۳ مشغول کار بودند، مانند خاطره و ماه‌عسل در ذهن مردم این شهر باقی‌مانده است. اگرچه جان ‌ده‌ها و صدها کارگر در بدترین شرایط  ایمنی قربانی حوادث کار شدند. آنچه طی بیش از چند دهه بر مردم این شهر گذشته، فقر و نداری برای خانواده‌ها بوده، بیکاری، آوارگی برای نیروی‌های انسانی جوان این شهر که به‌عنوان کارگر پروژه ، ستم‌کش‌ترین کارگرانی بودند که ماه‌ها در شرایط بد زیست، کار وزندگی دور از خانواده گاه مدتی ۳-­۲ ماه بیشتر یا کمتر دور از همسر ، بچه و خانواده بسر می‌برند. خیلی جاها و بیشتر مواقع ایذه با کارگران پروژه‌ای شناخته می‌شود.همان‌طور که با خیزش‌هایش برای بسیاری نام‌آشنا است.جامعه روشنفکری ایذه، معلمان، فرهنگیان، نیروها و فعالین سیاسی در همکاری با فعالین کارگری پروژه‌ای این  شهر، بارزم متشکل خود به مقابله با دشمنان برخاسته‌اند.جو شهر ایذه همزمان با خیزش مهسای زنده‌یاد بسیار ملتهب و تب‌دار بود و در چهره و رفتار جوانان در شهر قابل‌مشاهده بود. رژیم هم با توجه به ضرب شستی که در تظاهرات‌های قبلی مردم ایذه نوش جان کرده بود، به‌خوبی واقف به خیزش مردم شده بود، به‌خوبی می‌دانست که آستانه خشم و نفرت مردم نسبت به رژیم درحال لبریز شدن است. برای دست بالا پیدا کردن و زهرچشم گرفتن از مردم، تظاهرات آنان را به خون کشید. یکی دو روز بعدازاین تظاهرات بود که با ایلغارهای شبانه و یورش به خانه‌ها  بیش از صد نفر از جوانان شهر را دستگیر کردند. رژیم برای ناکام گذاشتن حرکت انقلابی مردم ایذه و به بیراهه بردن آن، به کشتار ، سرکوب و خفقان در این شهر اکتفا نکرد بلکه با روش عادی‌سازی خود در همسوئی با مردم و نفوذ در درون جنبش و صفوف مردم و در همکاری با جریانات سلطنت‌طلب وسیعاً وارد کارزار سیاسی علیه مردم شده است. درحالی‌که کمترین فضائی برای فعالیت دمکراتیک برای نیروهای انقلابی وجود ندارد، رژیم با سرکوب نیروهای انقلابی و در راستای بی‌هویت کردن حرکت مردم ،اقدام به ایجاد مراکز پخش خبررسانی جعلی و قلابی برای گمراه کردن مردم کرده است. کانال تلگرامی بانام قیام ایذه راه انداخته با پخش نام و افشاء هویت افراد خبرچین دست چندم ولو رفته اطلاعات، به پخش شعارهای ضدانقلابی در راستای سلطنت و ولایت می‌پردازد. این روش انتخابی رژیم و شعارهایی که در مراسم‌ها و تجمعات مردم از طرف عوامل نفوذی رژیم سر داده می‌شود، دقیقاً در جهت خنثی‌سازی اهداف انقلابی مردم ایذه است. رژیم با این وسیله حاضر است تن به حرکت‌های اعتراضی مردم بدهد ،اما درعین‌حال جلوی برخوردها و جنبش مردم که برای رژیم کشنده است گرفته می‌شود. نمود این نوع از تلاش‌های ضدانقلابی به تمام معنی رژیم را در مراسم چهلم جوان جان‌باخته در زیر شکنجه زنده‌یاد حامد سلحشور می‌توان مشاهده کرد.عکس‌ها، پلاکاردهایی که امکان چاپ آن‌ها در هیچ کجای ایذه وجود ندارد، شکل نمایش آنان در خدمت سلطنت و ولایت، نشان دادن آنان در عکس به‌خوبی مشاهده می‌شود،بیش از آنکه بیانگر حرکت جمعیت باشد، نشانگر جریانی هدایت‌شده و علم کردن سلطنت علیه مردم است. سؤال‌برانگیز نیست وقتی رژیم تا سرحد مرگ یک جوان رادیکال را برای نوشتن یک شعار شکنجه و زندان می‌کند، یا برای یک اعلامیه چهار خطی پخش‌شده از طرف هواخواهان جریانات انقلابی کمونیست،اعلام وضعیت اضطراری در سطح استان می‌کند و تمام تشکیلات اطلاعات ،اطلاعات سپاه شهربانی و….برای دستگیری نویسنده یا نویسندگان آن بسیج می‌شوند، چطور سپاه پاسداران و اطلاعات رژیم در همسوئی با سلطنت‌طلبان برای به بی‌راه بردن حرکت مردم حاضر می‌شوند دست به خودزنی بزنند. حتی اگر شده از روی ناچاری و برای به گمراهی کشاندن حرکت مردم، در تظاهر و همراهی با مردم شعار مرگ بر خامنه‌ای سر بدهند.

روی سخن ما با کارگران، معلمان، روشنفکران، فعالین سیاسی و جوانان زن و مرد است.نگذاریم فاجعه و تراژدی بهمن ۵۷ این بار به شکلی مسخره و کمدی تکرار شود. در سال ۵۷ توده‌های رنج و کار و زحمتکشان بودند که در راستای تحقق اهداف پیشروانه و مترقی اجتماعی در جنبش انقلابی مشارکت عمومی داشتند. خمینی از طرف کشورهای سرمایه‌داری جهانی و امپریالیست برای غصب انقلاب و به بیراهه بردن آن تجهیز شد.امروز شاهد تکرار همین سناریو هستیم ،سرمایه‌داری جهانی برای منافع خود به آلترناتیو سازی برای مردم در تلاش است تا این بار سلطه خود را از طریق سلطنت دوباره احیا کند. کشورهای سرمایه‌داری با دخالت درروند و سرنوشت انقلاب‌های مردم ایران در انتخاب نیروی جایگزین تنها به دو گزینه ارتجاعی رژیم‌های سلطنتی و فقاهتی بسنده می‌کنند. درحالی‌که شعارهای محوری انقلاب مردم –”چه شاه باشه چه رهبر، مرگ بر ستمگر”یا “نه شاه می خوایم نه ملا، قدرت به دست شورا” و مرگ بر خامنه‌ای برای عبور از رژیم‌های سرمایه‌داری سرمی دهند،آنان می‌خواهند توده‌ها در دور باطل میان حکومت شاه و شیخ باقی بمانند. این درحالی‌ست‌ که انقلاب ایران با محوریت شعارهای فوق و شعار زن، زندگی آزادی، کار، نان، آزادی، حکومت شورایی درحال  پیشروی است، این انقلاب سرباز ایستادن ندارد. ما همه توده‌های انقلابی و مردم زحمتکش آزادیخواه را فرامی‌خوانیم تا در تحقق اهداف عمیقاً اجتماعی حاکمیت شورایی کارگران زحمتکشان به مقابله با ارتجاع مذهبی و ارتجاع سلطنتی برخیزند. با ایجاد هسته‌های فعال سیاسی ، دخالت گری انقلابی خواب بانیان حکومت‌های سرمایه‌داری ضد مردمی ارتجاعی، سلطنت و فقاهت را به کابوس تبدیل کنند.  سلطنت و ولایت حکومت سرمایه‌داری را به هم دیگر پاس‌کاری می‌کنند. بیاییم با سازمان‌دهی کار تشکیلاتی و انقلابی بازی ولایت و سلطنت را به هم بزنیم. برای رفاه، آبادانی، برای بهداشت، برای آموزش و برای بیمه‌های اجتماعی همگانی، برای پیشرفت سعادت و بهروزی توده‌ها و مردم در جهت یک زندگی انسانی و حاکمیت شورایی کارگران زحمتکشان ،تلاش کنیم.

زنده‌باد انقلاب، زنده‌باد سوسیالیسم!

کار نان آزادی- حکومت شورایی

هسته کارگری حمید اشرف – فعالین کارگری جنوب

۱۴۰۱/۱۰/۱۵

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۰۳  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.