بازنده‌ی اصلی سناریوی وزارت اطلاعات

تلاش وزارت اطلاعات و دستگاه سرکوب و امنیتی رژیم برای سرهم‌بندی کردن یک سناریوی رسوای از پیش تعیین‌شده همچنان ادامه دارد. ۲ کارگر عضو فعال و برجسته سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه، ۶ معلم مبارز عضو فعال تشکل‌های مستقل فرهنگیان و ۲ مترجم حامی منافع کارگران که به اتهامات واهی بازداشت‌شده‌اند، روزها و هفته‌هاست که زیر بازجویی‌های طولانی و شبانه‌روزی و زیر شکنجه‌‌های وحشیانه‌اند تا با اقرار و اعترافات اجباری، علیه خود سخن بگویند و نقش موردنظر شکنجه گران وزارت اطلاعات در جایگاه کارگردان این نمایش و سناریوی مسخره را ایفا کنند.

ارتجاع حاکم و تمام دستگاه امنیتی و سرکوب آن، طی چند سال گذشته ده‌ها و صدها فعال کارگری و فعال جنبش اعتراضی معلمان را احضار و بازداشت و زندانی کرد و به انواع تهدیدات متوسل شد تا از رشد اعتصابات و اعتراضات متشکل جلوگیری کند.

ده‌ها فعال کارگری به‌ویژه فعالان سندیکای کارگران شرکت واحد بارها و بارها احضار و بازداشت و زندانی شدند. برخی مانند رضا شهابی حتی ۶ سال حبس کشیدند.علی‌رغم تمام این سرکوب‌ها و فشارها و محدودیت‌ها و هزینه‌هایی که بر فعالان و پیشروان سندیکا تحمیل شد ، اما این سندیکا به حیات خود ادامه داد و فعالیت آن متوقف نشد. همین سندیکا توانست یک  تجمع و اعتصاب بزرگ و بی‌مانندی را در روزهای ۲۶ و ۲۷ اردیبهشت سال جاری سازمان دهد. این اعتصاب و تجمع که ثمره چندین سال تجربه مبارزاتی و کارآگاه گرانه سندیکای کارگران شرکت واحد  و فعالان کارگری درمیان کارگران شاغل در این شرکت بود، اوضاع ترافیک تهران را با اختلال جدی روبرو ساخت، سراسیمگی و وحشت بزرگی را برای حاکمان پایتخت‌نشین رقم زد و قدرت اعتصاب و اتحاد کارگران را به نمایش گذاشت.

جنبش اعتراضی معلمان نیز طی چند سال اخیر از رشد چشمگیری برخوردار شده است. به‌رغم احضار و تهدید و بازداشت صدها تن از معلمان در سراسر کشور و بریدن حبس‌های طولانی‌مدت برای فعالان این جنبش ازجمله ۷ سال حبس رسول بداقی، اما جنبش اعتراضی معلمان در پرتو فعالیت معلمان آگاه و مبارز و تشکل‌های مستقل آن‌ها پیوسته  گسترده‌تر و متشکل‌تر شده است به‌نحوی‌که شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان در سال گذشته توانست یازده اعتصاب و تجمع سراسری را سازمان دهد و روزبه‌روز تعداد بیشتری از معلمان را به عرصه فعالیت و مبارزه متشکل بکشاند.

ناکامی دستگاه سرکوب و اطلاعاتی رژیم در مقابله با جنبش‌های اعتراضی به‌ویژه جنبش اعتراضی معلمان و اعتصابات گسترش یابنده کارگری، آن‌هم بر متن شرایطی که بشارت‌دهنده اعتلای بیشتر اعتراضات توده‌ای و اعتصابات کارگری و تکان‌های بزرگ اجتماعی است، ارتجاع حاکم را بر آن داشته به هر وسیله‌ای چنگ زند و راهی برای نجات حاکمیت از این مخمصه پیدا و ترفندی دست‌وپا کند.به‌ویژه آنکه شرایط جامعه و نیازها و ضرورت‌های گسترش و تعمیق مبارزه، کارگران و زحمتکشان و تشکل‌های موجود را بیش‌ازپیش به هم نزدیک ساخته و مبارزات مشترک و هماهنگ شده‌ای را نیز پدید آورده یا در دستور کار آن‌ها قرار داده است. مقابله با چنین روندی است که ارتجاع حاکم را به این نتیجه رسانده است که به هر قیمت باید جلو رشد اعتراضات و مبارزات متشکل را بگیرد. ارتجاع حاکم درعین‌حال این را می‌داند که نمی‌تواند از گسترش اعتراضات و اعتصابات متشکل جلوگیری کند مگر آنکه تشکل‌های سازمانده آن ازجمله سندیکای کارگران شرکت واحد ، کانون‌ها و انجمن‌ها و شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان را برچیند و سازمان گران این مبارزات را تار و مار کند. از همین‌جاست که فعالین این تشکل‌ها را بازداشت نموده و با توسل به یک سناریوی ساختگی، بازجوئی‌های طولانی و مکرر و شکنجه هرروزه آنان را ادامه داده تا بلکه این مبارزان را به اعترافات دروغین وادار کند. ارتجاع حاکم براین خیال است که با تهمت و افترا و طرح همکاری آن‌ها با دو معلم فرانسوی که عنوان” جاسوس” به آن دو داده است، این تشکل‌ها و فعالین آن را به نحوی از انحاء به کشورهای دیگر و “دشمن خارجی” وصل و  بدنام کند که راحت‌تر بتواند بساط آن‌ها و فعالیتشان را برچیند، تا بدین‌سان هم از شر این تشکل‌ها و مبارزات مستقلشان رها شود و هم در برابر تقویت مبارزه مشترک و هماهنگ شده کارگران و زحمتکشان دیوار بکشد. وزارت اطلاعات و کل دستگاه سرکوب و امنیتی رژیم با این خیال که با زدن سرِ این تشکل‌ها،  خود تشکل‌ها و فعالیت و مبارزه متشکل آن‌ها را از کار خواهد انداخت،به یک نمایش ساختگی روی آورد که شکست فضاحت بارش از همان آغاز بر همگان روشن بود.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه روز شنبه یازده تیر اعلام کرد “رضا شهابی در بیستمین روز اعتصاب غذایش تماس بسیار کوتاهی که فقط به‌قصد رساندن صدایش بوده برقرار کرده و حتی خانواده ایشان موفق نشده‌اند در مورد سلامتی‌اش سؤال کنند،  گویا بازجو فقط قصد داشته به خانواده شهابی بگوید رضا هنوز می‌تواند حرف بزند. حسن سعیدی دیگر عضو سندیکای کارگران شرکت واحد امروز دهمین روز اعتصاب غذایش را دریکی از سلول‌های  انفرادی زندان اوین  در حالی پشت سر می‌گذارد که بشدت کاهش وزن داشته و شرایط جسمانی خوبی ندارد.حسن سعیدی همچنان در انفرادی است و تحت بازجویی می‌باشد”

رضا شهابی عضو برجسته سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه، ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ توسط ۵ مأمور امنیتی بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. حسن سعیدی عضو برجسته دیگر این سندیکا نیز روز ۲۸ اردیبهشت توسط ۹ مأمور امنیتی و سرکوبگر بازداشت و به بند ۲۰۹ منتقل شد. هردو فعال سندیکایی از همان لحظات اولیه دستگیری، زیر بازجویی و فشار و شکنجه قرار گرفتند. علی‌رغم اینکه قرار بازداشت موقت یک ماه است اما بازداشت این دو کارگر یک ماه دیگر تمدیدشده است. رضا شهابی که ۱۵  خرداد هشدار داده بود اگر در ظرف یک ماه یعنی ۲۲ خرداد آزاد نشود، دست به اعتصاب غذا خواهد زد، اعتصاب غذای خود را از ۲۳ خرداد آغاز کرد. وضعیت جسمانی رضا شهابی به حدی وخیم بوده که در حین بازجویی ازحال‌رفته است. علی‌رغم اینکه این فعال کارگری از بیماری‌های متعددی رنج می‌برد و بارها خواهان مداوای پزشکی شده است اما مسؤولین زندان از این کار خودداری کرده‌اند و از این طریق نیز فشار علیه این کارگر زندانی را تشدید نموده‌اند. تا امروز یکشنبه ۱۲ تیرماه، ۵۲ روز از بازداشت رضا شهابی و ۲۱ روز از اعتصاب غذای وی گذشته و بازجویی و تهدید و اعمال فشار و شکنجه در تمام این دوره نیز ادامه داشته است.

حسن سعیدی عضو برجسته دیگر سندیکای کارگران شرکت واحد نیز پس از چندین روز بازجویی‌های طولانی و پی‌درپی و شکنجه‌های متوالی، به انفرادی ۲۰۹منتقل شد. وقتی‌که در روز ۳۱ خرداد، قرار بازداشت وی تمدید شد، سعیدی اعلام کرد دیگر بازجویی پس نخواهد داد. وی نیز از روز اول تیر اعتصاب غذای خود را آغاز کرده است. امروز یکشنبه ۱۲ تیر، ۴۶ روز از بازداشت و ۱۲ روز از اعتصاب غذای حسن سعیدی گذشته است. بازجویی‌های مکرر و تهدیدآمیز و طولانی و اعمال فشار و شکنجه در تمام این روزها ادامه داشته است.

قداره‌بندان آبرو باخته سرکوبگر به این حد از فشار و تهدید اکتفا نکرده‌اند.برای تشدید بیش از بیش فشار بر زندانی، حتی به بدرفتاری و تهدید علیه خانواده‌ها، بی‌خبر نگاه‌داشتن آنان از وضعیت زندانی، قطع ملاقات حضوری و کابینی و قطع حتی تماس تلفنی نیز متوسل شده‌اند.مراجعات مکرر ربابه رضایی و نسرین رحیمی به دادسرای زندان اوین برای پیگیری وضعیت همسران خویش رضا شهابی و حسن سعیدی، با پاسخ‌های سربالا ، اهانت‌بار و تهدیدآمیز همراه بوده است. همسر رضا شهابی که درخواست ملاقات نموده و گفته بود اجازه بدهند با شهابی ملاقات کند شاید او را راضی کند اعتصاب غذایش را بشکند، بازپرس مربوطه نه‌فقط اجازه ملاقات نداد بلکه در کمال وقاحت اعلام کرد” ما خودمان اعتصاب غذای شهابی را می‌شکنیم”!

نمونه دیگر آزار و تهدید خانواده‌ها، قطع تلفن حسن سعیدی به خانواده بود. این تلفن کوتاه زمانی که هنوز تماس های تلفنی منتفی نشده بود، توسط عوامل امنیتی قطع شد. چند لحظه بعد تلفن زنگ خورد و فردی که خودش را بازجوی حسن سعیدی معرفی کرد،، نسرین رحیمی همسر سعیدی را تهدید کرد که اگر گفته‌های سعیدی به بیرون درز کند و اطلاع‌رسانی شود،حکم قضایی و جلب ایشان نیز صادر خواهد شد! هم‌اکنون نیز درحالی‌که خطر مرگ، فعالان سندیکا را در زندان تهدید می‌کند و معلوم نیست ازنظر جسمی در چه وضعیتی به سر می‌برند،خانواده‌ها در بی‌خبری مطلق نگاه داشته شده‌اند.

علاوه بر دو عضو برجسته سندیکای کارگران شرکت واحد، پرونده‌سازی امنیتی و سناریوی وزارت اطلاعات ۸ تن دیگر را نیز شامل می‌شود.آنیشا اسداللهی و همسرش کیوان مهتدی دو مترجم و حامی طبقه کارگر نیز روز ۱۹ اردیبهشت بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند. این دو فعال کارگری و مدافع حقوق کارگران نیز صرفاً به خاطر ترجمه سخنان دو معلم فرانسوی در یک نشست و فضای عمومی مکرر مورد بازجویی و در معرض شکنجه مزدوران اطلاعاتی قرارگرفته‌اند. جعفر ابراهیمی، رسول بداقی، محمد حبیبی، اسکندر لطفی، شعبان محمدی و مسعود نیک‌خواه ۶ تن از اعضای برجسته تشکل‌های مستقل معلمان نیز مشمول پرونده‌سازی و سناریو بافی دستگاه سرکوب و امنیتی ‌شده‌اند.جعفر ابراهیمی عضو کانون صنفی معلمان تهران و بازرس شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، محمد حبیبی سخنگوی کانون صنفی معلمان و عضو شورای هماهنگی، رسول بداقی بازرس کانون صنفی معلمان و عضو شورای هماهنگی، هر سه، روز ۱۰ اردیبهشت با یورش مزدوران وزارت اطلاعات بازداشت و مستقیماً به انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند. این سه معلم مبارز از همان لحظه بازداشت تاکنون مرتباً در معرض بازجویی‌های فرسایشی و شکنجه بوده و برای اعترافات دروغین تحت‌فشارهای شدید قرار داشته‌اند.شایان‌ذکر اینکه از زمان بازداشت محمد حبیبی، حقوق وی نیز قطع‌شده است. نکته دیگر اینکه فشارهای زیادی علیه رسول بداقی اعمال‌شده که او را به تسلیم وادار کنند. اما این معلم مبارز و شجاع که ۷ سال بدون  وقفه و بدون یک روز مرخصی در زندان‌های مخوف رژیم را تجربه نموده و انواع فشارها و محرومیت‌ها را تحمل نموده است، شجاعانه در برابر شکنجه گران ایستاده است.اسکندر لطفی عضو انجمن صنفی معلمان کردستان و سخنگوی شورای هماهنگی، همراه با مسعود نیک‌خواه و شعبان محمدی دو عضو دیگر انجمن صنفی معلمان کردستان نیز صبح روز ۱۱ اردیبهشت بازداشت و زندانی شدند. تمام آنچه در مورد دو عضو برجسته سندیکای کارگران شرکت واحد گفته شد در مورد این مبارزان نیز صادق است به این معنا که این ۸ نفر نیز از لحظه بازداشت تحت بازجویی‌های موهن شکنجه گران قرار داشته‌اند، دوره بازداشت آن‌ها تمدیدشده است، از حق ملاقات و تماس با خانواده نیز محروم شده‌اند. در اینجا نیز تشدید فشار علیه خانواده‌ها در اشکال مختلفی خود را نشان داد که از آن جمله می‌توان به ملاقات کابینی اسکندر لطفی و نیز ملاقات حضوری چنددقیقه‌ای شعبان محمدی و مسعود نیک‌خواه با خانواده‌هایشان اشاره کرد که مأمورین امنیتی زندان مانع شدند آن ها به زبان کردی با هم گفتگو نمایند.  زندانیان و خانواده‌ها را مجبور کردند به زبان فارسی صحبت کنند!

علی‌رغم تمام این محدودیت‌ها و اعمال زور و شکنجه و پرونده‌سازی علیه این فعالان، سناریو سازان و شکنجه گران وزارت اطلاعات اما نتوانسته‌اند سروته سناریوی رسوای خود را جمع کنند. صرف‌نظر از اینکه ماهیت رسوای این سناریو و جعلی بودن افتراهایی که علیه این ۱۰ نفر سرهم‌بندی شده از روز اول برای همه روشن بود و علی‌رغم اینکه برای اعتراف گیری‌های اجباری از انواع شکنجه‌های جسمی و روانی علیه این اسیران دربند استفاده‌شده است، اما کسی به امیال وزارت اطلاعات و شکنجه گران تمکین نکرده است و کیست که نداند حتی اگر به‌اجبار و زیر شکنجه حرفی مطابق خواست شکنجه گران بر زبان آورده شود، صرفاً حرف شکنجه گران و مطلقاً فاقد ارزش و اعتبار است .

نقشه رژیم که با شکار عناصر آگاه رأس هرم تشکل‌ها می‌تواند کل فعالیت این تشکل‌های مستقل را بخواباند و جلو اعتراضات کارگران و معلمان را بگیرد، نقش بر آب‌شده است. گرچه نمی‌توان انکار کرد که بازداشت  این فعالان آگاه و ده‌ها و صدها فعال جنبش کارگری یا اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد و فعالان جنبش اعتراضی معلمان، تأثیرات معینی روی سازمان‌دهی داشته است. حجم یورش ها و تعرضات دستگاه سرکوب بالا بوده است. در جریان یورش نیروهای سرکوب گر وزارت اطلاعات به معلمان، طبق اطلاعات انتشاریافته در کانال تلگرامی شورای هماهنگی، طی دوماه اخیر دست‌کم ۲۳۰ معلم بازداشت و زندانی‌شده‌اند. به‌رغم این اما اعتراضات ادامه داشته است. اعتراضات کارگران و معلمان و سایر اقشار زحمتکش مانند بازنشستگان تأمین اجتماعی که هرروزه در شهرهای مختلف کشور تجمع و راه‌پیمایی می‌کنند، برخاسته از وضعیت مشقت‌بار اقتصادی است. می‌توان شماری از فعالان سیاسی و اجتماعی یا فعالان جنبش کارگری و جنبش اعتراضی معلمان را بازداشت کرد و به زندان افکند و شکنجه کرد و افترابست و سناریو ساخت، اما نمی‌توان اعتصابات کارگری و اعتراضات توده‌ای را به بند کشید. گو آنکه سندیکای کارگران شرکت واحد و تشکل‌های مستقل معلمان به‌ویژه شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان نیز به فعالیت خود ادامه داده‌اند، نسبت به مسائل و معضلات روز واکنش نشان داده و مطالبات خویش را نیز فعالانه پی گرفته‌اند. از همکاران زندانی خود حمایت نموده و خواهان آزادی فوری و بی‌قیدوشرط آن‌ها شده‌اند.

بنابراین می‌توان گفت استراتژی ارتجاع حاکم و وزارت اطلاعات آن برای قلع‌وقمع سندیکای کارگران شرکت واحد و شورای هماهنگی و دیگر تشکل‌های مستقل معلمان از طریق بازداشت و شکنجه فعالان این تشکل‌ها و سناریوسازی برای آن‌ها عملاً باشکست روبرو شده است. بازنده اصلی این سناریو که از روز اول هم معلوم بود، کسی جز رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی آن نیست که کل ماجرا را باخته‌اند و باید بساط خود را جمع کنند.

باوجوداین باید با تمام توان از کارگران و معلمان زندانی حمایت کرد و هم در داخل، هم در خارج کشور، فعالیت‌های بیشتر وجدی‌تری را برای آزادی فوری این فعالان سازمان داد.چراکه بازجوئی‌ها و شکنجه‌ها برای اعتراف گیری اجباری و بی‌توجهی به اعتصاب غذا و شرایط وخیم جسمانی این عزیزان همچنان ادامه دارد و جان وزنگی آن‌ها به‌طور واقعی در معرض خطر جدی است.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۷۷  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.