کرونا و ده‌ها هزار کودک بی‌سرپرست

۲۲ ماه از شیوع کرونا در ایران می‌گذرد و هنوز آمار روزانه جان‌باختگان مرتبط با این بیماری از صد نفر متجاوز است. بر اساس آمار رسمی دولتی تاکنون ۱۲۹ هزار و بر طبق آمار غیررسمی حدود ۳۰۰ هزار تن از مردم ایران در اثر این بیماری جان خود را ازدست‌داده‌اند.

کرونا عواقب بسیار وخیمی برای توده‌های زحمتکش مردم ایران به بار آورده است. علاوه بر خانواده‌هایی که عزیزانشان را از دست دادند، صدها هزار کارگر و زحمتکش بیکار شدند، میلیون‌ها تن به زیرخط فقر سقوط کردند و مردم  با ده‌ها مصیبت اجتماعی مواجه شدند. اما یکی از عواقب این بیماری مرگ‌بار که کمتر به آن پرداخته‌شده است، یتیم شدن کودکانی است که پدر یا مادر و یا هر دو را ازدست‌داده‌اند. آن‌قدر بدبختی و فاجعه در ایران هست که در میان آن‌ها کودکان بی‌سرپرست ناشی از کرونا گم‌شده است. بنابراین  به‌جاست که در ۲۰ نوامبر روز جهانی کودک یاد کنیم از کودکانی که در طول دو سال گذشته کمتر خبری از آن‌ها و سرنوشتشان انتشاریافته است.  آمار دقیقی از این کودکان وجود ندارد و هیچ گزارشی حتی در مطبوعات وابسته به رژیم  از سرنوشت این کودکان به‌ویژه در خانوارهایی که نان‌آور خانواده فوت کرده، انتشار نیافته است.

رژیم حاکم بر ایران که نقش مهمی در اشاعه این بیماری، کشتار مردم ایران و پنهان ساختن آمار و اطلاعات واقعی  دارد، تمایلی به آشکار شدن ابعاد این فاجعه اجتماعی ندارد.  تنها در اواخر شهریورماه بود که معاون اجتماعی سازمان بهزیستی ایران، در گفتگو‌ با روزنامه جام جم به این مسئله پرداخت و گوشه‌ای از ابعاد آن را برملا کرد. وی در مورد تعداد کودکانی که بی‌سرپرست شده‌اند و از هرگونه حمایتی محروم شده‌اند، گفت:

«برآورد می‌کنیم که در ایران ۵۱ هزار کودک، پدر یا مادر خود را در اثر کرونا ازدست‌داده‌اند که نیاز به حمایت دارند ولی سیستم حمایتی ما به‌گونه‌ای نیست که هر کودک یتیمی را تحت پوشش قرار دهیم»

نخست آن‌که این برآورد اگر بر مبنای ارائه آمارهای دولتی صورت گرفته باشد، تنها بخشی از واقعیت است. به‌ویژه ده‌ها هزار خانواری را که هرگز پای سرپرست آن‌ها به بیمارستان نرسید و یا ابتلای آن‌ها به کرونا تشخیص داده نشد و مشمول آمار رسمی مرگ ناشی از کرونا نشدند، در برنمی‌گیرد. بنابراین با استناد به اظهارنظر حتی برخی از مقامات و مسئولین وزارت بهداشت یا دیگر موسسات مرتبط با این بیماری که آمار واقعی فوت‌شدگان را دو تا سه برابر رقم رسمی اعلام کردند و نیز افزایش مرگ ناشی از کرونا در طول دو ماه اخیر، تعداد کودکان یتیم ناشی از مرگ کرونانی، باید لااقل دو برابر آمار ارائه‌شده از سوی بهزیستی باشد.

اما نکته مهم در این است که حتی در محدوده‌ای که بهزیستی آمار ارائه کرده است، هیچ نهادی در جمهوری اسلامی ازجمله سازمان بهزیستی، اقدامی برای شناسایی و کمک به این کودکان که عموماً متعلق به خانواده‌های فقیر و زحمتکش‌اند، انجام نداده‌اند. از همین روست که این مقام بهزیستی در پاسخ به این سؤال که تاکنون  چه تعداد از این کودکان تحت پوشش بهزیستی قرارگرفته‌اند، پاسخ می‌دهد :

“سال گذشته چند بار از وزارت بهداشت خواستیم تا خانواده‌های زن سرپرست و کودکانی را که بدون سرپرست مانده‌اند به ما معرفی کند تا اگر نیازمند هستند تحت پوشش بهزیستی قرار بگیرند ولی تا امروز آماری به ما ارائه نشده است.  رسماً چیزی به ما اعلام‌نشده تا اقدام کنیم.” بنابراین بهزیستی رسماً می‌پذیرد که اقدام خاصی در این مورد صورت نگرفته و مقصر وزارت بهداشت اعلام می‌شود که گویا چنانچه کودکان بی‌سرپرست و خانواده‌های زن سرپرست را معرفی می‌کرد، بهزیستی به‌حسب وظیفه‌اش کودکانی که پدر یا مادر خود را ازدست‌داده،‌ فاقد سرپرست‌اند و نیاز اقتصادی دارند، البته پس از “آزمون‌های وسیع” تحت پوشش‌های حمایتی قرار می‌داد.  اما مشکل فقط در این نیست که وزارت بهداشت آمار و اطلاعات موردنیاز را به بهزیستی نداده است. اگر بهزیستی آمار دقیق رسمی را نیز در اختیار می‌داشت، نمی‌توانست اقدام خاصی انجام دهد. چراکه به گفته خود این مقام بهزیستی، سیستم به‌اصطلاح حمایتی به‌گونه‌ای نیست که کودکان یتیم را تحت پوشش قرار دهد. حتی در مواردی که مادران این کودکان به بهزیستی مراجعه کرده‌اند، ماه‌هاست که در نوبت برقراری مستمری سرگردان مانده‌اند و بهزیستی نتوانسته  در مورد ۳۰ هزار زن سرپرست خانوار جدید که در نوبت برقراری مستمری سازمان بهزیستی قرار دارند، کاری انجام دهد.

علت آن نیز پوشیده نیست. به گفته معاون  بهزیستی اولاً – “زمان انتظار زنان سرپرست خانوار برای اینکه در صورت تائید نهایی، مستمری آن‌ها برقرار شود دست‌کم یک سال و شاید هم بیشتر است. ” ثانیاً-  بهزیستی حتی برای پرداخت مبلغی ناچیز به زنان سرپرست خانوار نیازمند که کفاف نان خشک‌وخالی را هم نمی‌دهد، بودجه‌ای در اختیار ندارد. از همین روست که می‌گوید:  برقراری حداقل مستمری ۷۰۰ هزارتومانی برای این ۳۰ هزار زن سرپرست خانوار ۲۱ میلیارد تومان بودجه در ماه نیاز داریم که در حال حاضر اعتباری به این موضوع در سازمان بهزیستی اختصاص نیافته است.” بنابراین روشن است که بهزیستی بودجه‌ لازم را ندارد که حتی مادرانی که به بهزیستی رجوع کرده‌اند، همین مبلغ ناچیز را دریافت کنند تا چه رسد به حمایت از ده‌ها هزار کودک یتیم. بی‌دلیل نیست که از ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار خانوار زن سرپرست،  تنها حدود  یک‌میلیون و ۵۰۰هزار نفر از آن‌ها تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد هستند و بخش بزرگی از جمعیت ۲ میلیونی باقی‌مانده زنان سرپرست خانوار که نیازمند هم هستند، کمکی به آن‌ها نمی‌شود.

معاون اجتماعی سازمان بهزیستی می‌گوید: « در قانون برنامه ششم توسعه، پیشنهاد دادیم که یک درصد تولید ناخالص داخلی برای رشد و تکامل همه‌جانبه کودکان زیر شش سال هزینه کنیم تا دیگر کودک مبتلابه سوء‌تغذیه‌ در کشور نداشته باشیم اما در مجلس موردقبول قرار نگرفت و مصوب نشد».

مشکل در همین‌جاست. به بودجه‌های سالانه دولت که نگاه کنیم، بودجه مکفی برای دستگاه بوروکراسی، پلیس، ارتش و سپاه ، دکه‌های رنگارنگ وابسته به دستگاه مذهبی وجود دارد و اگر لازم شد همان‌گونه که در مورد افزایش هزینه‌های نظامی دیده‌ایم، از صندوق ذخیره ارزی  برداشت می‌شود، اما نوبت به آموزش، بهداشت و کمک‌های ناچیز به نیازمندان که می‌رسد، کمترین بودجه اختصاص می‌یابد. برای جمهوری اسلامی سلامت و رفاه مردم فاقد اهمیت است. میلیاردها دلار در هرسال از درآمد و ثروت کشور توسط سران و مقامات جمهوری اسلامی به جیب زده می‌شود، در اوج بیماری کرونا، در طول سال گذشته ۲۴ درصد بر حجم سرمایه و ثروت سرمایه‌داران و ثروتمندان افزوده شد،  میلیاردها دلار در هرسال  صرف هزینه‌های نظامی ارگان‌های سرکوب و کمک به گروه‌های اسلام‌گرا می‌شود، اما وقتی‌که نوبت به سازمان‌هایی امثال بهزیستی می‌رسد که قرار است کمک‌های اندکی به مردم فقیر و گرسنه بشود، بودجه به‌قدر کافی نیست که حتی کمک ناچیزی به کودکان بی‌سرپرست یا زنان نیازمند سرپرست خانواده بشود که شدیداً از مرگ‌های کرونایی آسیب‌دیده‌اند.

اما سرنوشت این کودکان یتیم و بی‌سرپرست چه می‌شود؟ همان‌گونه که گفته شد، تاکنون نه اقدامی از سوی دولت و سازمان‌های ظاهراً حمایتی  برای شناسایی این کودکان انجام‌گرفته و نه بودجه‌ای به آن اختصاص‌یافته است. اگر هم تعدادی از این کودکان بی‌سرپرست شناسایی شوند، سیاست جمهوری اسلامی و سازمان‌های به‌اصطلاح حمایتی این است که نخست اقوام این کودکان بی‌سرپرست ، سرپرستی آن‌ها را بر عهده بگیرند و هزینه این کودکان را بر دوش آن‌ها قرار ‌‌دهد. گروهی از آن‌ها را نیز از طریق فرزندخواندگی به کسانی می‌سپارد که هزینه‌های آن‌ها را بپذیرند. اما زندگی اکثریت این کودکان در فقر و بدبختی سپری خواهد شد. این کودکان سوای این‌که هیچ‌گاه از غم و غصه از دست دادن والدین رها نخواهند شد و دچار انواع مشکلات روحی و عاطفی می‌شوند، از مدرسه و تحصیل بازمی‌مانند، برای تأمین هزینه زندگی خود به کودک کار تبدیل می‌شوند ، با سختی‌های بزرگ مواجه می‌شوند و از همان کودکی در معرض آسیب‌های اجتماعی  متعدد قرار می‌گیرند.

آنچه تاکنون گفته شد، صرفاً در ارتباط با کودکانی است که درنتیجه بیماری کرونا، پدر یا مادر و حتی هر دو را ازدست‌داده و بی‌سرپرست شده‌اند. در همین دوره درنتیجه فقیرتر شدن مردم زحمتکش، بر تعداد کودکان نیازمند شدیداً افزوده شده است. رئیس سازمان بهزیستی می‌گوید هرسال‌ هزار کودک زیر سه سال در ایران رها می‌شوند. در اسفندماه سال گذشته معاون کمیته امداد از وجود ۱۴۳ هزار یتیم و ۲۰۰ هزار کودک بد سرپرست و سرپرست ناتوان، خبر داد که تحت حمایت مالی خیرین قرارگرفته‌اند تا گویا ماهی ۲۵۰ تا ۴۵۰ هزار تومان به آن‌ها کمک شود. وی می‌گوید۲۳ هزار کودک یتیم نیز بدون حامی باقی‌مانده‌اند. بنابراین  بی‌دلیل نیست که هرسال صدها هزار کودک برای تأمین هزینه‌های  زندگی خود و یا مادر و پدر فقیر خود به اردوی چندمیلیونی کودکان کار می‌پیوندند. مسبب تمام ستمی که بر این کودکان می‌رود، طبقه حاکم بر ایران است که این همه فاجعه به بار آورده است. در ایران بزرگ‌ترین نقض‌کننده حقوق کودک ، جمهوری اسلامی است.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۴۶ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.