قطعنامه در مورد چشم‌انداز تحول اوضاع سیاسی در ایران و وظایف سازمان ما

۱-  سند سیاسی مصوب کنفرانس هفدهم سازمان از چشم‌انداز تحول اوضاع سیاسی در ایران  و وظایف سازمان نتیجه گرفته بود:

”  تمام شواهد موجود نشان می‌دهند که بحران اقتصادی عمیق‌تر و رکود شدیدتر خواهد شد. سطح معیشت کارگران بازهم تنزل خواهد یافت. بیکاری افزایش می‌یابد و نرخ تورم از آنچه که اکنون هست، فراتر خواهد رفت. کاهش درآمد دولت از نفت، بحران مالی دولت را عمیق‌تر خواهد کرد که بار آن نیز بر دوش کارگران و زحمتکشان قرار خواهد گرفت. جمهوری اسلامی تنها در عرصه اقتصادی با بن‌بست مواجه نیست. پوسیدگی رژیم به درجه‌ای رسیده که تمام ارکان دولت غرق در فساد و دزدی است. دیگر هیچ توهمی به رژیم و جناح‌های آن در میان توده‌های وسیع مردم  وجود ندارد. جمهوری اسلامی در میان مردم به‌کلی رسوا و مفتضح است. اتوریته رژیم چنان ضربه خورده است، که این‌همه سرکوب، کشتار و زندان نیز نتوانسته آن را ترمیم کند. شرایط عینی برای سرنگونی رژیم به‌سرعت آماده‌تر می‌شود. گرچه هنوز موقعیت انقلابی به همراه اشکال مبارزاتی مختص آن فرانرسیده است، اما با توجه به تمام شرایط عینی و رشد و اعتلای مبارزات، این مرحله نیز به‌زودی فرا خواهد رسید. چشم‌انداز برپایی یک انقلاب اجتماعی در ایران نزدیک‌تر و روشن‌تر شده است.” این ارزیابی سیاسی کنفرانس هفدهم در طول دو سال گذشته کاملاً به اثبات رسید.

۲ –  تنها دو ماه پس از کنفرانس هفدهم سازمان، اعتلای مبارزه توده‌ای و ژرفای بحران سیاسی به مرحله‌ای رسید که در اواخر آبان ماه سال ۹۸ صدها هزار تن از توده‌های مردم ایران در سراسر ایران به قیام روی آوردند.

۵ روز تقریباً تمام در ۲۸ استان ، بیش از ۱۰۰ شهر کشور و بیش از ۷۰۰ نقطه،  سنگربندی‌های خیابانی، درگیری با نیروهای مزدور سرکوب، تظاهرات توده‌ای، حمله توده‌های قیام‌کننده به مراکز ارگان‌های نظامی ، دستگاه فریب و تحمیق مذهبی و بانک‌ها رخ داد.

صدها پایگاه بسیج ، سپاه و پلیس، دفاتر امام‌جمعه، مساجد و مراکز تبلیغ خرافات مذهبی ، بانک‌ها، وسایل حمل‌ونقل نیروی پلیس و پمپ‌بنزین موردحمله قرار گرفتند و به آتش کشیده شد. توده‌های مردم با یورش به این مراکز و به آتش کشیدن آن‌ها، نفرت عمیق خود از نظام سرمایه‌داری و مراکز مالی آن و انزجار از نهادهای حافظ نظم موجود را به نمایش گذاشتند. خصلت ضد سرمایه‌داری، ضد استبدادی و ضد دولت دینی قیام از مراکزی که موردحمله قرار گرفت به‌خوبی آشکار بود . قیام سراسری، تمام نظم موجود را مورد تهدید جدی قرارداد.

۳- گستردگی قیام در سراسر ایران، رادیکالیسم ، جرئت و شجاعت، فداکاری، ازخودگذشتگی و قهرمانی مردم در جریان این قیام ، انعکاسی از عمق بحران سیاسی فراگیر بود. این بدانمعنا بود که یک موقعیت انقلابی در ایران شکل‌گرفته است. با قیام آبان ماه، توده‌های مردم ایران در سراسر کشور آشکارا نشان دادند که دیگر نمی‌توانند وضع موجود را تحمل کنند. نشان دادند که بحران سیاسی فراگیر، عمومی و سرتاسری است. نشان دادند که می‌خواهند سرتاپای نظم موجود را ویران کنند. نشان دادند که حتی آماده روی‌آوری به قیام مسلحانه‌اند. طبقه حاکم نیز از مدت‌ها پیش آشکار ساخته بود که دیگر نمی‌تواند به شیوه گذشته بر مردم حکومت کند. تمام سیاست‌های طبقه حاکم و هرگونه اصلاح و تعمیر نظم موجود ناممکن شده است. سرکوب و کشتار هم دیگر قادر نیست این سیل خروشان مبارزه را مهار کند. هیچ راهی برای نجات جمهوری اسلامی از بحران‌های متعددی که احاطه‌اش کرده‌اند و بن‌بستی که در آن گرفتارشده ، وجود ندارد.

۴- به‌رغم سرکوب و کشتار بی‌رحمانه مردم در جریان این قیام که به مرگ ۱۵۰۰ تن و دستگیری حدود ده هزار تن از مردم انجامید، اما رژیم نتوانست مانع از ادامه مبارزات توده‌های مردم ایران گردد. سرکوب و کشتار وحشیانه مردم توسط رژیم در جریان این قیام، دریایی از خون میان توده‌های مردم و طبقه حاکم فاصله انداخت که دیگر پر شدنی نیست. مبارزه، پیگیرانه ادامه یافت. دانشجویان در ۱۶ آذر مبارزات پردامنه‌ای را در دفاع از قیام آبان ماه و مبارزات کارگران سازمان دادند. پی آمد آن اعتراضات گسترده دی‌ماه به‌ویژه در تهران در پی سقوط هواپیمای مسافربری توسط نیروهای مسلح رژیم بود. حتی بیماری مرگبار کرونا نیز نتوانست مانع از ادامه مبارزه برای سرنگونی رژیم باشد. به‌رغم وقفه‌ای بسیار کوتاه، این مبارزه ادامه یافت و جنبش فراگیر ترشد. کارگران در صدها مورد به اعتصاب، تجمع و راهپیمایی روی آوردند. کارگران مجتمع نیشکر هفت‌تپه اعتصابی را برپا کردند که ۷۰ روز ادامه یافت. در مردادماه ۹۹ کارگران هم‌زمان در ده‌ها پالایشگاه و واحد پتروشیمی در سراسر کشور به اعتصاب متوسل شدند. اعتصاب و تظاهرات  کارگران معادن زغال‌سنگ کرمان یک نمونه دیگر بود. برجسته‌ترین این مبارزات کارگری در تیرماه سال جاری رخ داد که ده‌ها هزار کارگر نفت، گاز و پتروشیمی در متجاوز از صد واحد تولیدی یک اعتصاب سراسری برپا کردند که سه هفته ادامه یافت و از حمایت عمومی کارگران سراسر ایران برخوردار گردید. مبارزات کارگری در اشکال متنوع، همچنان پیگیرانه در سراسر کشور، ادامه دارد.

تظاهرات توده‌ای گسترده‌ای‌  که از ٢۴ تیرماه سال جاری در خوزستان  آغاز شد و بیست شهر این استان را فراگرفت و متجاوز از دو هفته ادامه یافت، یک نمونه برجسته دیگر از مبارزات قهرمانانه مردم ایران، علیه نظم حاکم بر ایران بود. این تظاهرات، موجی از همبستگی مبارزاتی را با مردم خوزستان در سراسر ایران برانگیخت.

در شهرهای بیش از ۱۵ استان کشور، توده‌های زحمتکش مردم، در حمایت از مطالبات و مبارزات مردم خوزستان به تظاهرات خیابانی روی آوردند و علیه جمهوری اسلامی شعار سر دادند.

در این دوره ، بازنشستگان نیز چندین ماه پی‌درپی تجمع‌های اعتراضی و تظاهرات،  برپا کردند و شعارهای ضد دولتی سر دادند. معلمان و پرستاران در موارد متعدد به اعتصاب و تجمعات اعتراضی متوسل شدند.

نقشی که زنان در مبارزات دو سال گذشته ایفا کرده‌اند، یکی از نقاط برجسته این مبارزات بوده است . حضور گسترده و فعال  زنان در قیام آبان ماه ۹۸ یکی از رویدادهای مهم سال‌های اخیر بود. در برخی شهرها و مراکز قیام،  زنان رهبری مبارزات را نیز بر عهده داشتند. در اغلب تظاهرات و تجمعاتی که تا به امروز در سراسر ایران در جریان بوده است، همواره نیروی فعال این جنبش‌ها زنان بوده‌اند. زنان در این تجمعات و تظاهرات در ابعادی وسیع حضور یافته و با سخنرانی‌ها و سردادن شعارها جمعیت را به ادامه مبارزه برانگیخته‌اند. این فقط در مبارزات معلمان یا پرستاران نیست که زنان نقش مهمی را در سازمان‌دهی مبارزات بر عهده‌دارند. همین واقعیت را در جنبش دانشجوئی، در مبارزات بازنشستگان  و دیگر جنبش‌ها نیز به‌وضوح می‌توان دید. کم نیست نمونه‌هایی که حتی زنان خانواده‌های کارگری در تجمعات و تظاهرات کارگری فعالانه مشارکت داشته‌اند. زنان با حضور فعال در این مبارزات عمیقاً دریافته‌اند که نمی‌توانند بدون اتحاد با جنبش‌های اجتماعی دیگر، بدون اتحاد با جنبش نیرومند طبقه کارگر و بدون مبارزه مشترک با عموم کارگران و زحمتکشان برای سرنگونی دولت دینی که بنیادش بر نابرابری میان زن و مرد گذاشته‌شده است، ستم، تبعیض و نابرابری را براندازند. آن‌ها دریافته‌اند که تنها این اتحاد و برپائی یک انقلاب اجتماعی است که می‌تواند نه‌فقط برابری حقوق را برای زنان به ارمغان آورد، بلکه به رهایی قطعی زن از هرگونه ستمی بیانجامد.

اکنون دامنه نارضایتی از نظم حاکم به درجه‌ای وسعت یافته که بخش بزرگی از اقشار میانی جامعه نیز به  اعتراض و تظاهرات خیابانی روی آورده‌اند.  تحریم فعال و گسترده خیمه‌شب‌بازی انتخاباتی رژیم نمونه دیگری از عمق نارضایتی عمومی مردم ایران از نظم سیاسی حاکم بر ایران است. این تحریم درعین‌حال نشان داد که توازن قوا میان اردوی انقلاب و ارتجاع ضدانقلابی حاکم کاملاً به نفع انقلاب برهم‌خورده است و اکثریت بسیار بزرگ  مردم ایران خواهان برافتادن نظام سیاسی حاکم بر ایران‌اند. یک چنین تحریمی تنها در یک موقعیت انقلابی، در شرایطی می‌توانست رخ دهد که مردم هرگونه اعتماد به طبقه حاکم و سیستم سیاسی آن را ازدست‌داده‌اند و می‌خواهند نظم موجود را برچینند و نظام دیگری را جایگزین آن کنند. اکنون دیگر سراسر ایران صحنه مبارزه توده‌‌های کارگر و زحمتکش علیه نظم ارتجاعی حاکم  است.

۵- درحالی‌که در طول دو سال گذشته مبارزه کارگران و زحمتکشان پیوسته وسعت و اعتلا یافته،  بحران‌ها عمیق‌تر و موقعیت رژیم روزبه‌روز وخیم‌تر شده است،  بحران اقتصادی نظم سرمایه‌داری حاکم بر ایران، مدام ژرف‌تر شد. درنتیجه عمیق‌تر شدن رکود اقتصادی، تولید ناخالص داخلی در طول دو سال گذشته، با سقوط  ده‌درصدی مواجه بود.  نرخ رسمی و دولتی تورم سالانه به‌طور متوسط حدود ۴۰ درصد اعلام‌شده است. این افزایش نرخ تورم در واقعیت همواره متجاوز از ۵۰ و حتی ۶۰ درصد بوده است. در این فاصله ورشکستگی مالی دولت نیز به‌رغم چوب حراج زدن به دارائی‌های عمومی، به مقیاس بی‌سابقه‌ای افزایش یافت . بدهی دولت به حدود یک تریلیون تومان افزایش‌یافته است.  نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی در سال ۱۳۹۹ به ۵۲ درصد رسید. کسری بودجه سال جاری نیز سیصد هزار میلیارد تومان برآورد شده است.

درنتیجه تعمیق بحران اقتصادی رکود-تورمی  و ادامه سیاست نئولیبرال، در دو سالی که گذشت، فقر در جامعه ایران، ابعاد وسیع‌تری به خود گرفت. با مدنظر قرار دادن خط فقر ۱۲ میلیون تومان در هرماه، اکنون متجاوز از ۸۰ درصد مردم ایران در زیرخط فقر قرارگرفته‌اند. در طول دو سال گذشته میلیون‌ها تن بر تعداد بیکاران افزوده‌شده است. در سال ۹۹ ریزش بی‌سابقه‌ای در بخش شاغلان صنعتی کشور رخ داد و بیش از ۵۰۰ هزار نفر شغل خود را از دست دادند. در بخش کشاورزی ۲۵۰ هزار نفر و در بخش خدمات در حدود ۷۵۰ هزار نفر بیکار شدند. اکنون حتی  بر طبق آمار رسمی و قلابی دولتی، کمتر از ۲۳ میلیون از جمعیت ۸۵ میلیونی کشور شاغل‌اند. تشدید و تعمیق رکود در بخش‌های مختلف اقتصادی و تولیدی، نه‌فقط میلیون‌ها تن دیگر از شاغلین را به‌صف میلیونی بیکاران پرتاب نموده، بلکه سطح زندگی و معیشت کارگران شاغل را نیز به نحو دهشتناکی تنزّل داده و نارضایتی و روحیه اعتراضی را در تمام سطوح کارگران و زحمت‌کشان و تهیدستان جامعه افزایش داده است.  شکاف فقر و ثروت در جامعه ایران به درجه‌ای عمیق شده که تاکنون سابقه نداشته است. به‌رغم افزایش و گستردگی فقر، پیوسته بر حجم سرمایه و ثروت سرمایه‌داران افزوده‌شده است. تنها در یک سال گذشته حجم سرمایه و  ثروت بزرگ‌ترین سرمایه‌داران،  ۳ / ۲۴ درصد افزایش‌یافته است. این ثروت هنگفت حاصل استثمار بی‌رحمانه نیروی کارارزان و محروم از حق‌وحقوق کارگری، بورس بازی‌های شیادانه، غارت و چپاول ثروت‌های عمومی در زد و بند با دستگاه دولتی سرتاپا فاسد بوده است . این شکاف عمیق فقر و ثروت، تضادهای آشتی‌ناپذیر طبقاتی را حادتر از هر زمان دیگر کرده است.

جمهوری اسلامی علاوه بر بحران‌های همه‌جانبه‌ای که از مدت‌ها پیش با آن‌ها روبه‌رو بوده است، در این فاصله، با بحران کرونا نیز مواجه شده است که آشکارتر از تمام بحران‌های اقتصادی و اجتماعی موجود عمق ورشکستگی، ناتوانی، فساد و ازهم‌گسیختگی نظم حاکم بر ایران را به نمایش گذاشت. باگذشت نزدیک به دو سال از شیوع این بیماری در ایران هیچ چشم‌انداز نزدیکی  برای کنترل و مهار این بیماری که تاکنون جان متجاوز از ۲۰۰ هزار تن از مردم ایران را گرفته است، دیده نمی‌شود. رژیم جنایتکار حاکم بر ایران، تا مدت‌ها حتی از خرید واکسن برای نجات جان مردم ایران سرباز زد تا از این طریق نیز میلیارد‌ها دلار به جیب شرکت‌های داروسازی داخلی وابسته به باند‌های طبقه حاکم  سرازیر شود.

نظم اقتصادی-اجتماعی و سیاسی حاکم بر ایران بیش از آن پوسیده و ازهم‌گسیخته است که بتواند حتی بحران‌های عمیق موجود را تعدیل کند.

بحران زیست‌محیطی یکی دیگر از فجایعی است که نظم سرمایه‌داری و سیاست‌های جمهوری اسلامی در ایران به بار آورده‌اند. عواقب این بحران به اشکال مختلف خود را در سراسر ایران نشان داده و جان و زندگی مردم را دچار مخاطرات جدی نموده است. بحران آب در خوزستان که اعتراضات گسترده مردم این استان را نیز در پی داشت، یکی از عواقب وخیم این بحران زیست‌محیطی است.

۶ –  درحالی‌که جمهوری اسلامی با بحران‌های متعدد و ژرف روبه‌رو است و مبارزات توده‌های کارگر و زحمتکش پیوسته اعتلای نوینی یافته، اختلاف و شکاف در درون طبقه حاکم نیز افزایش‌یافته است. اکنون جناحی از هیئت حاکمه تحت رهبری خامنه‌ای در تلاش است که برای غلبه بر بحران‌های موجود و امواج مبارزات توده‌ای که موجودیت رژیم را مورد تهدید جدی قرار داده است، نخست اختلافات و کشمکش‌های درونی هیئت حاکمه را حل کند و با کنار نهادن گروه‌ها و جناح‌های رقیب از مهم‌ترین ارگان‌های دستگاه دولتی و گماردن هارترین جنایت‌کاران وابسته به این جناح در رأس حساس‌ترین ارگان‌ها و نهادهای دولتی، تمرکز بیشتری را در دستگاه دولتی ایجاد کند. اما همان‌گونه که تلاش‌های شکست‌خورده پیشین طبقه حاکم نشان داده است، این اقدامات نیز نه قادر است بر اختلافات و تضادهای درونی طبقه حاکم در شرایطی که یک بحران سیاسی ژرف جامعه را فراگرفته است، غلبه کند و نه بحران‌ها و مبارزاتی را که ریشه‌های عمیق دارند، حل نماید. هرچه مبارزات توده‌ها اعتلای بیشتری می‌یابد و هر چه بحران سیاسی کنونی عمیق‌تر می‌شود، تضادها و شکاف‌های درونی طبقه حاکم،  ضرورتاً حادتر و عمیق‌تر خواهد شد.

۷- جمهوری اسلامی در طول دو سال گذشته نیز آشکارا  نشان داده است که طبقه حاکم نمی‌تواند به شیوه گذشته بر مردم ایران حکومت کند. جامعه ایران نیاز به تغییر و دگرگونی دارد و شرط نخستین هر تغییری برافتادن دولت دینی پاسدار نظام سرمایه‌داری است که ازهرجهت ورشکستگی، ناتوانی، بی‌اعتباری سیاسی و پوسیدگی خود را برملا کرده است. به‌رغم تلاش‌های مذبوحانه جمهوری اسلامی برای بقای خود با تکیه‌بر قهر دولتی ، این رژیم راهی برای نجات و سرنوشتی جز سرنگونی قریب‌الوقوع ندارد. هرچه بیشتر مقاومت کرده است، توده‌های کارگر و زحمتکش، مصمم‌تر، متشکل‌تر و آگاهانه‌تر به نبرد برای سرنگونی آن ادامه داده‌اند.

۸-  همان‌گونه که اشاره شد، جامعه ایران در درون یک موقعیت انقلابی به سر می‌برد، نیاز به تغییر و دگرگونی جامعه یک ضرورت مبرم است و تمام شرایط عینی برای روی‌آوری توده‌ها به انقلاب فراهم‌شده است. اگر تاکنون تأخیری در وقوع این انقلاب رخ‌داده است، به علت عقب‌ماندگی شرایط ذهنی است. عامل ذهنی، سطح آگاهی و تشکل و نقش رهبری طبقه انقلابی همواره عامل مهمی در تسریع روند وقوع انقلاب است و نقش تعیین‌کننده‌ای در پیروزی انقلاب اجتماعی ایفا می‌کند. آنچه تاکنون در ایران شاهد آن بوده‌ایم، عقب‌ماندگی و تأخیر عامل ذهبی نسبت به شرایط عینی است. در ایران تنها یک طبقه، طبقه کارگر است که رسالت رهبری جنبش و انقلاب را بر عهده دارد. اما به‌رغم این‌که در کوران مبارزات سال‌های اخیر، خودآگاهی طبقه کارگر پی‌درپی افزایش‌یافته و سطح آگاهی، همبستگی و تشکل طبقه کارگر ارتقاءیافته است، اما  درنتیجه سلطه چندین دهه دیکتاتوری عریان طبقه حاکم ، طبقه کارگر هنوز نتوانسته به آن حد از آگاهی و تشکل که نیاز پیشرفت شرایط عینی انقلاب است، دست یابد ، نقش رهبری کننده را در جنبش در دست بگیرد و آن را به‌سوی برپائی انقلاب رهبری کند. لذا این عقب‌ماندگی عامل ذهنی از عامل عینی، مهم‌ترین علت در تأخیر وقوع انقلاب تاکنون بوده است. این البته نافی این واقعیت نیست که انقلاب مستقل از اراده و آگاهی طبقات و اقشار جامعه، درنتیجه تشدید تضادهای درونی جامعه ، حتی در غیاب آمادگی شرایط ذهنی رخ می‌دهد.

تشدید تضادها، عمیق‌ترشدن بحران سیاسی، گسترش دامنه اعتراضات و اعتلای روزافزون سطح مبارزات توده‌های مردم ایران به‌وضوح نشان می‌دهد که هر آن ممکن است در پی هر جرقه‌ای این انقلاب  در ایران رخ دهد. همان‌گونه که قیام آبان ماه سال ۹۸ و اعتصاب سراسری تیرماه کارگران نفت، گاز و پتروشیمی نشان داد، اعتصابات توده‌ای و سیاسی در شرایط سیاسی کنونی می‌تواند هرلحظه شکل بگیرد. همین اعتصابات می‌توانند سریعاً به اعتصابات سیاسی سراسری ارتقاء یابند و شرایط را  برای روی‌آوری توده‌ها به قیام و سرنگونی جمهوری اسلامی فراهم سازد.

۹ –  برای تسریع روند برپائی انقلاب و تضمین نقش رهبری طبقه کارگر در شرایطی که رژیم دیکتاتوری عریان می‌کوشد هرگونه تلاش کارگران را برای ایجاد تشکل‌های علنی در هم شکند و پیشروان کارگری را مورد تعقیب و سرکوب قرار دهد، ضروری است که از هم‌اکنون در تمام کارخانه‌ها و مؤسسات خدماتی کمیته‌های مخفی کارخانه و کمیته‌های اعتصاب را ایجاد و تقویت کرد و رابطه میان تشکل‌های کارگری را در مؤسسات مختلف مستحکم ساخت. این وظیفه مهم بخش پیشرو و آگاه جنبش کارگری در شرایط کنونی است. این البته نافی استفاده از هر وسیله‌ای برای متشکل شدن کارگران در مقیاس سراسری ، ازجمله استفاده از شبکه‌های اجتماعی نیست که کارگران به‌خوبی از آن بهره می‌گیرند. اما هیچ‌چیز نمی‌تواند جای سازمان‌دهی و تشکل کارگران را در نقطه تولید و محل کار بگیرد. فقط این تشکل‌ها قادرند تحت هر شرایطی خود را حفظ  و به وظایف خود عمل کنند

در همین حال ضروری است که در شرایط سیاسی کنونی، برای  تحکیم اتحاد مبارزاتی معلمان، پرستاران، بازنشستگان، زنان، دانشجویان و بیکاران  با جنبش طبقاتی کارگران تلاش کرد. اتحاد تمام جنبش‌های اجتماعی کنونی ایران با جنبش اجتماعی بزرگ طبقه کارگر، شرط  پیروزی انقلاب و تحقق خواسته‌‌های عموم توده‌های مردم ایران خواهد بود.

۱۰-  وظیفه سازمان ما در دوره پس از کنفرانس هیجدهم که یکی از حساس‌ترین دوره‌های تحولات سیاسی در ایران خواهد بود، تلاش گسترده نظری و عملی برای برپائی انقلاب اجتماعی کارگری و استقرار حکومت شورابی کارگران و زحمتکشان خواهد بود. تلاش بی‌وقفه برای ارتقاء سطح آگاهی و تشکل کارگران با استفاده از تمام امکانات تبلیغی و ترویجی و فعالیت عملی اعضاء، فعالان و هواداران سازمان در داخل کشور، همچنان وظیفه اساسی سازمان خواهد بود. شعارهای تاکتیکی سازمان ازجمله شعار کار- نان آزادی – حکومت شورایی اکنون به اصلی‌ترین شعار کارگران و زحمتکشان تبدیل‌شده است. تاکتیک‌های مختص کارگری ، ایجاد تشکل‌های مخفی کارگری، تلاش برای برپائی اعتصابات عمومی اقتصادی و سیاسی ، قیام مسلحانه توده‌ای نیز، هم‌اکنون بخشاً به شعار کارگران و زحمتکشان تبدیل‌شده است. باید بازهم این شعارها را تبلیغ و ترویج کرد و برای عملی کردن آن‌ها تلاش نمود. باید برای تبلیغ و ترویج مواضع سازمان علاوه بر انتشارات مکتوب و استفاده از وسایل دیگر از نمونه سایت‌های اینترنتی و تلویزیون، بخش‌های خارج از کشور سازمان در دوره آتی علاوه بر فعالیت‌های همیشگی، فعالیت گسترده‌تری را در شبکه‌های اجتماعی سازمان بدهند.

پراکندگی صفوف کمونیست‌ها همچنان یکی از معضلات جنبش کمونیستی ایران است. همکاری سازمان ما با چند سازمان دیگر در شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست گرچه در طول دو سال گذشته ادامه داشته، اما نتوانسته از محدوده  دو سال پیش فراتر رود. سازمان ما باید برای غلبه بر این پراکندگی تلاش بیشتری مبذول دارد و اتحادهای خود را با سازمان‌های کمونیست، چپ و انقلابی گسترش دهد.

سازمان ما همچون گذشته وظیفه خود می‌داند که  در تلاش برای تحقق انقلاب اجتماعی کارگری و استقرار یک نظم سوسیالیستی در ایران،  پیگیرانه مواضع و نگرش‌های جریانات بورژوائی و خرده‌بورژوائی را مورد نقد قرار دهد و تاکتیک‌های آن‌ها را که برای ایجاد انحراف در جنبش کارگری و انقلابی تلاش می‌کنند، خنثی سازد.

راهی برای نجات مردم ایران از فجایعی که نظم سرمایه‌داری و دولت پاسدار منافع سرمایه‌داران آفریده‌اند، جز یک انقلاب اجتماعی کارگری وجود ندارد. چشم‌انداز وقوع این انقلاب با پیدایش موقعیت انقلابی، بیش از هر زمان دیگر، نزدیک‌تر شده است.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۴۴ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.