نفت و راه‌حل غلبه بر پراکندگی اعتصابات کارگران پیمانی

اکنون‌که بیش از ۴ ماه از آغاز اعتصاب فراگیر و سراسری کارگران پیمانی نفت و گاز و پتروشیمی می‌گذرد، اگرچه جنبه سراسری این اعتصاب به‌تدریج کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر شده و بی‌آنکه رسماً حرفی از پایان آن به میان آید اما عملاً فروکش نموده است، با این وجود اعتراض در نفت و گاز و پتروشیمی همچنان ادامه دارد. آغاز اعتصاب همزمان در چندین شرکت نفت و گاز و پتروشیمی و پالایشگاه و سکوهای نفت و گاز تا مدتی با پیوستن شرکت‌ها و بخش‌های جدید به اعتصاب، گسترش دامنه اعتصاب و افزایش شمار کارگران اعتصاب‌کننده همراه بود.آنگاه با پذیرش برخی خواست‌های کارگران از جانب بعضی کارفرمایان، پروسه پایان اعتصاب به‌طور تک‌تک و پراکنده در این یا آن شرکت و شروع مجدد کار آغاز شد. در ادامه اما با خلف وعده برخی از این کارفرمایان، اعتراض و اعتصاب عمدتاً مجزا در این یا آن شرکت از سر گرفته‌شده است. این اعتصاب‌ها گرچه سراسری نیست اما اولاً مهر و نشان خواست‌های اعتصاب سراسری بر آن‌ها حک‌شده و ثانیاً گویای این واقعیت است که اعتراض و مبارزه در نفت ادامه دارد و کارگر نفت که از تابستان سال ۹۹ ورود خود به صحنه مبارزه علنی و گسترده را اعلام نموده، تا رسیدن به مطالبات خود صحنه را ترک نخواهد کرد. در این مورد می‌توان به چند نمونه از اعتراضات کارگران نفت در روزها و هفته‌های اخیر اشاره نمود که گویای ادامه اعتراض و شعله‌ور بودن مشعل اعتصاب و مبارزه در نفت است.

روز سه‌شنبه ۲۷ مهر کارگران پروژه‌ای در شرکت‌های سازه پاد، پارس قدرت، کیان نصب مستقر درسایت ۱ پتروشیمی بوشهر، بنا به فراخوانی که از قبل اعلام‌شده بود، دوباره دست از کار کشیدند. این کارگران که با وعده‌های کارفرما در مورد افزایش دستمزد و اجرای طرح ۲۰ روز کار ۱۰ روز مرخصی و برخی مطالبات دیگر ازجمله بهبود وضعیت خوابگاه‌ها، به سرکار بازگشته بودند، پس از خلف وعده کارفرما دست به اعتصاب زدند.روز شنبه ۲۴ مهر کارگران بخش تعمیرات پتروشیمی فن‌آوران در اعتراض به عدم تحقق وعده‌های مسئولین شرکت دست به اعتراض و تجمع زدند. در همین روز کارگران شرکت تنانیر در مقابل فرمانداری عسلویه تجمع اعتراضی برپا کردند. پیش از آن نیز رانندگان خودروهای نیمه سنگین شاغل در پارس۲ کنگان با تجمع در میدان نخل خواستار افزایش حقوق شده بودند. کارگران ارکان ثالث در پتروشیمی ماهشهر نیز با خواست کوتاه شدن دست پیمانکار دست به تجمع و راه‌پیمایی زدند.دوشنبه ۱۹ مهر کارگران پروژه‌ای شرکت ساپک در عسلویه در اعتراض به عدم پرداخت‌ دو ماه حقوق و برای سایر مطالبات خود دست از کار کشیده و تجمع اعتراضی برپا کردند. دوازده مهر کارگران ارکان ثالث شاغل پتروشیمی ازجمله کارگران هلدینگ خلیج‌فارس در منطقه ویژه اقتصادی برای دومین روز متوالی دست به تجمع زده و سپس در خیابان‌های بندر ماهشهر راه‌پیمایی کردند. یازده مهر کارگران پالایشگاه گاز بید بلند دست به اعتصاب و تجمع زدند. ده مهر کارگران واحد ترابری شرکت بهره‌برداری نفت و گاز زاگرس جنوبی در منطقه عملیاتی پارسیان، آغار و دلان در شیراز و رانندگان مناطق عملیاتی نار و کنگان به اعتصاب روی آوردند. کارگران  پترو پالایش کنگان هشدار داده‌اند چنانچه به خواست‌هایشان رسیدگی نشود دست به اعتصاب خواهند زد. این‌ها تنها چند نمونه از اعتصابات و اعتراضات پراکنده کارگران پیمانی نفت و گاز در سه هفته اخیر است. اعتراض و اعتصاب در نفت به خاطر خلف وعده پیمانکاران همچنان ادامه دارد.

این واقعیت بر هر کارگر آگاهی روشن بود که اعتصاب سراسری کارگران پیمانی نفت که در روزهای پایانی خرداد آغاز شد،  هرچقدر درازمدت، هرچقدر تأثیرگذار و با هر میزان دستاورد و موفقیت، سرانجام باید پایانی می‌داشت. این، خصوصیت و منطق هر اعتصاب است که حول خواست‌هایی آغاز می‌شود، در ادامه با مسائل جدید و معضلاتی چنگ در چنگ می‌شود، پیشروی یا عقب‌نشینی می‌کند و بسته به توان خویش و توازن قوا، اگر بتواند تمام یا بخشی از خواست‌های خود را بر کارفرما تحمیل می‌کند و سرانجام، اعتصاب پایان می‌گیرد. اعتصاب پایان می‌یابد تا اعتصاب‌کننده توان و انرژی خود را ترمیم و بازسازی کند، نقاط ضعف و کمبودهای اعتصاب را شناسایی و برطرف سازد و خود را برای اعتصاب بعدی تجهیز و آماده کند. اعتصاب فراگیر و سراسری نفت که بیش از ۱۱۴ پالایشگاه و پتروشیمی و شرکت‌های گوناگون نفت و گاز در ۱۵ استان و نزدیک به ۱۰۰ هزار کارگر را دربرگرفت و تا این لحظه مهم‌ترین و برجسته‌ترین اعتصاب سراسری کارگران پیمانی نفت در یک ربع قرن اخیر بوده است، از این قاعده مستثنا نبود و مستثنا نیست.

همگان شاهد بودیم که این اعتصاب کم‌نظیر، متحد و هماهنگ و همزمان در چندین شرکت، بسیار پرقدرت آغاز شد و در ادامه ، کارگران بیشتری را به درون خود کشید و بسی پرقدرت‌تر و متشکل‌تر ادامه یافت. ضعف‌ها و کمبودهایی اگر در این دو مرحله وجود داشت در برابر قدرت و عظمت اعتصاب اما رنگ می‌باخت و به چشم نمی‌آمد. مرحله بعدی یعنی پایان اعتصاب اما متأسفانه به دلایل مشخص از این خصوصیت برخوردار نبود.” شورای سازمان‌دهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت”( ازاین‌پس شورای سازمان‌دهی) که با فراخوان ۳۰ خرداد به اعتصاب سراسری اعلام موجودیت نمود و در جریان اعتصاب و پیشروی‌های آن نقش مهمی ایفا کرد و مرحله اول و دوم اعتصاب را با نتایج نسبتاً خوبی پشت سر گذاشت، در مرحله سوم اعتصاب اما از انجام کامل وظایف خویش بازماند. دستاوردهای اعتصاب سراسری کارگران نفت در پرتو فعالیت آگاه گرانه کارگران آگاه و پیشرو و در پرتو فعالیت سازمان‌گرانه “شورای سازمان‌دهی” را هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند.بیانیه‌های متعدد شورای سازمان‌دهی، موضع‌گیری‌های به‌موقع و حاوی رهنمودهای مشخص، افشای توطئه ایجاد شورای اسلامی، افشا و مقابله با ترفند حکومتی درزمینهٔ نماینده تراشی برای انحراف و پایان زودهنگام اعتصاب، فرموله کردن خواست‌های کارگران و تعیین کف مطالباتی که کارگران بر آن پایه با پیمانکاران وارد مذاکره شوند، خبررسانی‌های مؤثر و مشوق متراکم‌تر شدن صفوف اعتصاب و از همه مهم‌تر درهم شکستن فضای شبه پادگانی حاکم در نفت، پذیرش افزایش دستمزد، طرح بیست- ده و بهبود بخشیدن به وضعیت خوابگاه‌ها و غذاخوری و غیره توسط برخی پیمانکاران از کمترین خدمات و نقش شورای سازمان‌دهی است. در نشریه کار در مورد این دستاوردها مقالات متعددی نوشته‌شده که اینجا قصد تکرار آن نیست. اینجا بحث بر سر این است که اعتصاب سراسری نفت که نسبتاً متحد و یکپارچه و هماهنگ آغاز شد و ادامه یافت چرا در مرحله پایانی نتوانست متحد و هماهنگ و یکپارچه عمل کند.

پوشیده نیست که تعدد شرکت‌ها و مؤسسات اعتصابی(بیش از ۱۰۰ واحد) در عین آنکه نقطه قوت اعتصاب سراسری بود اما پراکنده بودن بیش‌ازحد این واحد‌ها فاکتور بسیار مهمی بود که تصمیمات جمعی و سراسری و چگونگی برخورد با پیمانکاران و ادامه اعتصاب یا پایان آن را اگر نگوییم غیرممکن،  لااقل بسیار دشوار می‌ساخت. از زمانی که ادعای پذیرش برخی از خواست‌ها توسط تعدادی از پیمانکاران آغاز شد و در برخی شرکت‌ها جنبه عملی به خود گرفت، پروسه بازگشت به کار و پایان اعتصاب در این یا آن شرکت نیز آغاز شد. خطر عمده این بود که پیمانکاران در مذاکرات مجزَا با کارگران در این یا آن واحد وارد چانه‌زنی شوند و با پذیرش ناقص برخی خواست‌ها، توافقاتی را شکل دهند. علی‌رغم اینکه شورای سازمان‌دهی کف خواست‌ها برای ورود به مذاکره و احیاناً پایان اعتصاب را تعیین نمود، اما مذاکره واحد‌های مجزَا و جداجدا با پیمانکار عملاً قبل‌تر آغازشده بود. شورای سازمان‌دهی درواقع مذاکره با پیمانکاران را مجبور بود تأیید کند و توصیه‌های آن از نمونه اینکه نباید عجولانه وارد مذاکره شد، تأثیر چندانی در این روند نداشت. ازآنجاکه پیوند و ارتباط شورای سازمان‌دهی با توده کارگران محدود بود و خود نمی‌توانست در مقیاس سراسری به نمایندگی از طرف کارگران وارد مذاکره و چانه‌زنی شود، ادامه یا پایان اعتصاب عملاً به خود کارگران در واحدهای مجزا از هم و پراکنده واگذار شد. در غیاب یک هیئت نمایندگی در مقیاس سراسری که بتواند ادامه یا پایان اعتصاب را هماهنگ سازد، از اواسط مرداد شمار کارگران و واحدهایی که کار را ازسر گرفتند اندک‌اندک فزونی گرفت و درنهایت بی‌آنکه جایی به‌طور رسمی اعلام شود، اعتصاب در شکل سراسری از نفس افتاد و خاموش شد.

شورای سازمان‌دهی البته از طریق صدور بیانیه‌های متعدد و آگاهی‌دهنده و تعیین سقف خواست‌ها برای مذاکره با پیمانکاران و نحوه پایان اعتصاب سعی نمود الگوی واحدی را ترویج کند و میان مراکز مختلف و متعدد و پراکنده نوعی هماهنگی ایجاد کند که توفیقی نیافت. شورای سازمان‌دهی در بیانیه شماره ۵ مورخ ۱۳ تیر با عنوان “اعتصاب ادامه دارد” ضمن اشاره به اینکه پیمانکاران در این یا آن شرکت با پیشنهاد برای خاتمه اعتصاب جلوآمده‌اند و با تأکید بر اینکه اعتصاب سراسری است نوشت” نباید اجازه دهیم با پیشنهاد‌های پراکنده در اینجاوآنجا خدشه‌ای به اعتصاب وارد شود”. شورای سازمان‌دهی توصیه می‌کرد کارگران در سطح سراسری به‌طور یکدست برخورد کنند. در بیانیه شماره ۶ مورخ ۱۷ تیر نوشت” باید در مورد نتیجه اعتصاب و رسیدن به خواست‌هایمان و اینکه در چه شرایطی پای مذاکره می‌رویم چاره‌جویی کنیم” شورای سازمان‌دهی، تلاش پیمانکاران برای ایجاد چنددستگی درمیان کارگران با دادن حداقل امتیاز به بخشی از کارگران و ترغیب آن‌ها به بازگشت به سرکار را هشدار داد. شورای سازمان‌دهی علی‌رغم این نگرانی‌ها و هشدارها اما با مشکلات حاکم بر مراکز جداجدا و پراکنده و نیاز اعتصاب به یک تشکل سراسری بیگانه نبود. در بیانیه شماره ۷ مورخ ۲۲ تیر، ضمن اشاره به گستردگی و پراکندگی مراکز نفت و گاز و تعدد پیمانکاران نوشت” به دلیل محرومیت از یک تشکل سراسری تعیین نمایندگان سراسری و قراردادهای سراسری درحال حاضر مشکل است”.این واقعیت تلخ اما انکارناپذیری بود که به آن اعتراف می‌شد گرچه راه‌کار مشخصی برای حل آن ترسیم نمی‌شد و گام عملی محسوسی برای آن برداشته نمی‌شد. بیانیه شماره ۸ مورخ ۲۴ تیر در عین تعیین کف خواست‌های چهارگانه برای ورود به مذاکره که در بیانیه‌های بعدی نیز بر آن تأکید شد، عملاً راه مذاکره و توافقاتی را که پیش از آن آغازشده بود هموار کرد. بیانیه شماره ۹ مورخ ۲۸ تیر از گسترش دامنه اعتصاب به ۱۱۴ مرکز نفت و گاز و پتروشیمی خبر می‌داد اما روشن بود که نتوانسته و نمی‌تواند اعتصاب و موضوع مذاکره با پیمانکاران را در مجموعه این حجم بزرگ از مراکز نفت و گاز و پتروشیمی هماهنگ کند. بیانیه بر انتخاب نمایندگان در این مراکز از نمونه  آنچه در هفشجان شکل گرفت تأکید نمود تا این نمایندگان بتوانند چندوچون مذاکره با پیمانکاران را در دست‌گیرند. ضرورت انتخاب نماینده در مراکز نفتی و دخالت گری بیشتر کارگران یک امر “حیاتی” خوانده شد.  رهنمود انتخاب نمایندگان در هریک از مراکز نفتی می‌توانست مبنای شکل‌گیری تشکل مستقل در این واحدها را پایه‌ریزی کند که البته با تأخیر عنوان شد. درست یک ماه بعد از آغاز اعتصاب سراسری، بیانیه شماره ۱۰ مورخ ۱ مرداد نوشت” روشن است که هر اعتصابی شروعی دارد و پایانی دارد” اما از ارائه راه‌حل برای  چگونگی پایان به‌موقع اعتصاب بازماند و بار دیگر بر چهار خواست قبلی به‌عنوان مبنای مذاکره و شرط پایان اعتصاب تأکید کرد. در بیانیه‌های شماره ۱۱ و ۱۲ مورخ ۳ و ۱۹ مرداد نیز از دستاوردهای اعتصاب سخن به میان آمد و بر ادامه اعتصاب تأکید شد.ادامه‌ی اعتصابی که خصلت سراسری بودن آن رنگ‌باخته بود.

این بیانیه‌ها به‌رغم اینکه اینجاوآنجا تأثیرات نسبی مثبت و مفیدی برجای گذاشت اما  نتوانست – و نمی‌توانست-  حول خواست‌ها برای مذاکره و نحوه خاتمه اعتصاب هماهنگی ایجاد کند. اعتصاب سراسری علی‌رغم همه این تلاش‌ها همان‌طور که پیش‌ازاین نیز اشاره شد به‌رغم ادامه اعتصاب در این یا آن واحد و به‌رغم آغاز اعتصاب مجدد در این یا آن واحدی که با وعده‌های پیمانکاران به کار بازگشته بودند، آرام‌آرام تضعیف شد و به خاموشی گرایید. از ۱۲ بیانیه رسمی که شورای سازمان‌دهی انتشار داده و در کانال تلگرامی آن درج‌شده، ۹ تای آن در همان ماه اول اعتصاب انتشاریافته و دو تا در نیمه اول مرداد. از نیمه دوم مرداد که درواقع پروسه بازگشت به کار کارگران تشدید شد، تنها یک بیانیه رسمی انتشار یافت که این موضوع نشان از این واقعیت داشت پروسه اتمام اعتصاب و بازگشت کارگران به کار، بیش‌ازپیش تسریع شده و شورای سازمان‌دهی را نیز در برابر عمل انجام‌شده قرار داده است.

نشریه کار از همان آغاز اعتصاب سراسری نفت ضمن حمایت از اعتصاب و مطالبات کارگران و شورای سازمان‌دهی، خطرهایی که در غیاب یک هیئت نمایندگی و تشکل هماهنگ‌کننده، اعتصاب را تهدید می‌کرد هشدار داد. نشریه کار شماره۹۲۹ مورخ ۲۸ تیر۱۴۰۰ در مقاله”اعتصاب سراسری کارگران نفت، ادامه یا پایان زودهنگام؟” نوشت” موضوع بسیار مهم این است که نگذاریم کارفرما از پراکندگی مراکز نفت و گاز و پتروشیمی و در غیاب یک هیئت نمایندگی که در مقیاس اعتصاب سراسری نفت وارد چانه‌زنی شود، پیمانکاران با پذیرش ناقص برخی خواست‌ها و در حد پایین‌تر از کف خواست‌های کارگران، توافقاتی را شکل دهند. یکجا فلان خواست، جای دیگر خواست دیگر و جای دیگر بخشی از این یا آن خواست را مبنای توافق و بازگشت به کار کارگران قرار دهند…روشن است که اگر با این تاکتیک مقابله نشود، امکان اینکه پیمانکاران اینجاوآنجا وعده‌هایی به کارگران بدهند و با ساماندهی نوعی از توافق بتوانند نیات شوم خود را عملی کنند و اعتصاب کارگران را بشکنند  بیشتر می‌شود و در بدترین حالت این خطر وجود دارد که نیروی اعتصاب ریزش کند” و در ادامه پیرامون نیاز مبرم اعتصاب چنین نوشتیم”در لحظه فعلی اعتصاب، این‌یک نیاز مبرم و حیاتی است که تشکلی که سکان رهبری اعتصاب سراسری را در دست دارد، اعتصاب و همچنین برداشت عینی‌تری از توازن قوای موجود میان اعتصاب و مخالفان آن داشته باشد.”

در نشریه کار شماره ۹۳۹ مورخ ۵ مهر۱۴۰۰ مقاله  “مبارزات و نیازهای مبرم مرحله کنونی کارگران پیمانی نفت” از ضرورت شناخت ضعف و کمبودها و پاسخ درست و اصولی به آن و از ضرورت ایجاد یک تشکل مستقل هماهنگ‌کننده صحبت کردیم و فقدان آن را یک ضعف اساسی در لحظه فعلی مبارزات کارگران پیمانی نفت ارزیابی نموده و از تشکل‌های نطفه‌ای شکل‌گرفته در مراکز اعتصاب سخن گفتیم که  نه‌فقط می‌تواند پایه تشکل مستقل کارگری در هر واحد باشد بلکه از پیوند این تشکل‌ها است که می‌توان تشکل مستقل و سراسری کارگران پیمانی و پروژه‌ای نفت را سازمان داد که یکی از ضرورت‌های مبرم مرحله کنونی مبارزات این کارگران و تعمیق مبارزات آن‌ها است و نوشتیم” به علت همین کمبود و ضعف اساسی است که کارگران ده‌ها شرکت در ادامه یا پایان اعتصاب ونیز شرایط پایان اعتصاب نتوانستند متحد و هماهنگ تصمیم‌گیری کنند و ادامه یا توقف اعتصاب عملاً از یک رهنمود سراسری مرتبط با توده کارگران محروم ماند.”

پایان هماهنگ اعتصاب سراسری همراه با تحقق بیشترین خواست‌های مشترک کارگران اما زمانی میسر می‌شد که یک تشکل مستقل هماهنگ‌کننده اعتصاب متشکل از نمایندگان لااقل بزرگ‌ترین و مهم‌ترین مراکز اعتصاب در شهرها و مناطق مختلف سکان رهبری اعتصاب را به دست می‌گرفت. شورای سازمان‌دهی نه‌فقط به دلیل گستردگی و پراکندگی مراکز اعتصاب و محدودیت ارتباط با این مراکز نمی‌توانست اطلاعات و تحلیل دقیق و ارزیابی عینی و دقیقی از چندوچون موقعیت کارگران و اعتصاب و سطح تمایل و سقف خواست‌ها برای مذاکره یا توافقات حاصله با پیمانکاران  و سرانجام گرایش کارگران به ادامه یا پایان اعتصاب داشته باشد، بلکه ازآنجاکه تشکلی محروم از حضور مؤثر و فعال  در محیط کار و میان توده کارگران بود، به‌رغم همه تلاش‌ها و خدماتش اما نمی‌توانست نقش یک تشکل مستقل سراسری هماهنگ‌کننده و مرتبط با محیط کار را ایفا کند و نکرد. این آن ضعف و کمبود بزرگ اعتصاب سراسری، درازمدت و باشکوه کارگران پیمانی نفت و گاز و پتروشیمی است که برای از میان برداشتن آن باید مجدانه تلاش کرد. نفت نیازمند تشکلی است که قادر باشد کمیته‌ها و تشکل‌های مستقل محیط‌های کار را باهم مرتبط و هماهنگ سازد. نفت نیازمند تشکل مستقل هماهنگی است که در درون کارگران شکل‌گرفته و با توده کارگران پیوند و ارتباط زنده داشته باشد. شورای سازمان‌دهی که خود نیز به این ضعف واقف است و انتخاب نمایندگان کارگری در مراکز مختلف را ترویج می‌کرد، می‌تواند در این راستا نقش مفیدی ایفا کند. مشکل پراکندگی مراکز نفت و گاز و اعتصابات پراکنده کارگران پیمانی و پروژه‌ای در این مراکز را تنها با چنین تشکلی است که می‌توان حل کرد.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۴۳ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.