دو سوی تقابل

اوضاع کشور به شدت متلاطم است. بحران انقلابی سرتاپای نظام را فرا گرفته است. سیر تحولات سیاسی و اجتماعی بیش از هر زمان دیگری شتاب گرفته اند. اقتصاد فرو ریخته، خزانه دولت خالی، سفره ها کوچک، بیکاری گسترده و مردم به صورت روزانه  فقیر و فقیرتر می شوند. در چنین وضعیت پر تلاطمی که جمهوری اسلامی در آن دست و پا می زند، صدای اعتراضات بلند و بلندتر شده است، اقتدار رژیم فرو ریخته، بگیر و ببند کارآیی سابق خود را از دست داده و بازداشت و زندان و محاکمات قضایی ترسی در دل فعالان سیاسی و کنشگران اجتماعی ایجاد نمی کند. کارگران، معلمان، بازنشستگان و در گستره ای وسیعتر توده های مردم ایران در مقابل جمهوری اسلامی صف آرایی کرده و روند رو به رشد اعتراض و مقاومت و ایستادگی لایه های مختلف جامعه، هیئت حاکمه ایران را به ستوه آورده است. در چنین وضعیت پر آشوبی که رژیم در آن بسر می برد، سراسیمگی، واکنش های عصبی و برخوردهای هیستریک نیروهای امنیتی به هنگام بازداشت فعالین سیاسی – اجتماعی، جلوه ای از ترک خوردگی دیوار اقتدار و اعتماد به نفس نیروهای سرکوب نظام را در مقابله با پایداری جامعه بازتاب می دهد.

تحولات سیاسی – اجتماعی درون جامعه، مقاومت، ایستادگی و بی پروایی نیروهای معترض به روشنی نشان می دهد که توده های مردم ایران از سد زندان و بند و شکنجه عبور کرده اند، ترس از زندان و دستگیری و حبس به مقدار زیادی فرو ریخته و بازداشت و انفرادی و سرکوب کارآیی خود را از دست داده است. دیر زمانی است تهدید زندانبانان بی اثر و زندانیان با سکوت همساز نیستند، آزادی موقت، وثیقه های سنگین و مرخصی های کوتاه مدت که در روزگاران نه چندان دور، زنجیری به پای زندانیان بود و آنان را از هرگونه حرکتی در دوران آزادی موقت باز می داشت، اکنون به فرصتی برای اعتراض و روشنگری علیه شرایط مرگبار زندان و بند تبدیل شده اند.

طبقه حاکم و نیروهای امنیتی برای برون رفت از مخمصه ای که در آن گرفتارند، به تشدید سرکوب در جامعه روی آورده اند. گسیل نیرو، هجوم مغول وار ماموران اطلاعاتی برای دستگیری وکلا، معلمان، هنرمندان، نویسندگان و دیگر فعالان سیاسی – اجتماعی که به طور معمول در محل کار و خانه های خود بسر می برند، به شیوه ای معمول تبدیل شده است.

حمله به دفتر چند تن از وکلای دادگستری، یورش به منزل توماج صالحی، خواننده رپ، تهاجم به زندانیان سیاسی در زندان تهران بزرگ (فشافویه)، یورش به منزل عزیز قاسم زاده، سخنگوی کانون صنفی معلمان گیلان و مهمتر از همه هجوم مغول وار بیش از ۳۰ تن از نیروهای امنیتی رژیم برای دستگیری سپیده قُلیان، نمونه های روشنی از رویکرد جدید جمهوری اسلامی در مواجهه با فعالان سیاسی – اجتماعی است. افراد فعالی که به نوعی کنش و واکنش های های آنان چه در بیرون از زندان و چه به هنگام بازداشت و حبس، روی لایه های مختلفی از توده های مردم ایران تاثیر گذار است. نگاهی گذرا به چند مورد از چگونگی دستگیری تعدادی از وکلا و فعالین سیاسی – اجتماعی و نیز واکنش آنان پس از بازداشت و حبس، کمک می کند تا تصویر روشنی از شرایط حاکم بر جامعه و کنش های دو سوی این تقابل داشته باشیم.

در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰، شش نفر از وکلا و فعالان مدنی در جریان برگزاری جلسه ای در دفتر انجمن حمایت از حقوق شهروندی در تهران بازداشت شدند. این افراد بر آن بودند در ارتباط با سوء مدیریت و عدم اقدام به موقع برای واردات واکسن کرونا و مهار بحران برخاسته از آن، علیه مقامات مسئول جمهوری اسلامی شکایت کنند. وکلا آرش کیخسروی، مصطفی نیلی، محمد رضا فقیهی، لیلا حیدری و فعالان مدنی مهدی محمودیان و مریم افراافراز بودند. لیلا حیدری در روز ۲۴ مرداد آزاد شد و در روزهای بعد در همراهی با بیش از ۵۰ وکیل دادگستری، با نوشتن نامه ای خطاب به رئیس قوه قضاییه خواستار آزادی فوری وکلای بازداشتی شدند. امضاکنندگان این نامه، بازداشت “وکلای دادخواه” را محکوم کرده و خواستار برخورد و تحت تعقیب قرار دادن “خاطیان” شدند. وکلای زندانی هم نه تنها اسیر زندان و تهدید نشدند، بلکه از درون زندان نیز همچنان بر دادخواهی و شکایت حقوقی خود علیه مسئولان حکومتی به جرم سوءمدیریت کرونا و کشتار مردم ایران تاکید داشته اند. ایستادگی وکلای بازداشت شده در زندان و حمایت شماری از وکلای همکارشان در بیرون از زندان سبب شد تا در روزهای اخیر با مشخص شدن زمان دادگاه آنان، بیش از ۲۶۰ نفر از فعالین کارگری، معلمین، زنان، حقوق بشر و تعدادی از سینماگران سرشناس ضمن حمایت از اقدام وکلا و فعالان مدنی دستگیر شده خواهان برگزاری علنی دادگاه آنان شدند.

توماج صالحی، خواننده رپ ایرانی که آهنگ های اعتراضی او – “زندگی نرمال” و “سوراخ موش بخر” – انعکاس وسیعی در داخل و خارج کشور داشته است، روز ۲۱ شهریور توسط نیروهای امنیتی در منزلش بازداشت و با دستبند به زندان دستگرد اصفهان منتقل شد. به هنگام دستگیری توماج، ماموران امنیتی با ۴ ماشین و ۱۲ سرنشین به خانه او یورش بردند. این شکل بازداشت و تهاجم مغول وار نیروهای اطلاعاتی برای دستگیری کسی که به گفته خودش در کارگاه فلزکاری کار می کند، به عنوان یک خواننده رپ زندگی علنی دارد و با اسم و آدرس مشخص در منزل خود زندگی می کند، بیانگر رویکرد جدید جمهوری اسلامی به هنگام بازداشت فعالان اجتماعی است. رویکردی به شدت وحشیانه با هدف ایجاد رعب و وحشت در جامعه، مرعوب ساختن فرد دستگیر شده، تخریب روحیه و درهم شکستن مقاومت او به هنگام بازجویی و پرونده سازی های امنیتی است. توماج در آهنگ “سوراخ موش بخر” به تندی به مواضع جمهوری اسلامی و کسانی که در داخل و خارج سوپاپ اطمینان رژیم بوده و هستند، تاخته است. او در این آهنگ با بیان اینکه “اگه سرپوش گذاشتی رو قتل، تو هم قاتلی، واسه پوشاندن جنایت باید روخون راه بری”، موج وسیعی از همدلی لایه های مختلف مردم را با خود بر انگیخت. با دستگیری توماج، شبکه های اجتماعی در گستره ای وسیع به حمایت او برخاستند، نهادهای حقوق بشری دستگیری او را محکوم کردند و درست در شرایطی که دوست‌داران او  نگران سرنوشت او بودند، توماج صالحی ۳۰ شهریور با قرار وثیقه آزاد شد.

سوم مهر، معلمان ایران به درخواست “شورای هماهنگی کانون های صنفی معلمان کشور” در پی عدم پاسخگویی مطالبات شان در بسیاری از شهرهای ایران دست به تجمع اعتراضی زدند. فردای این اعتراضات، چند تن از معلمان از جمله عزیز قاسم زاده، عضو هیئت مدیره و سخنگوی کانون صنفی معلمان گیلان دستگیر شدند. شیوه دستگیری قاسم زاده، دقیقا به سبک و سیاق دستگیری توماج صالحی بود. کانون صنفی فرهنگیان گیلان در توضیح چگونگی تهاجم وحشیانه نیروهای امنیتی به خانه پدری عزیز قاسم زاده نوشت: “روز یکشنبه ۴ مهر، حدود ده نفر لباس شخصی با پریدن از دیوار [خانه] بدون ارائه مجوز و بدون همراهی مامور زن و فرصت و اجازه پوشش به بانوان خانواده در حضور نامحرم، با برخوردی خشونت آمیز آقای قاسم زاده را بازداشت، گوشی همراه وی و خواهرش را ضبط، و او را کشان کشان با پای برهنه با دستبند و چشم بند سوار اتومبیل کرده به مکان نامعلومی بردند”.

اعتراضات نسبت به دستگیری معلمان از هر طرف بلند شد. عزیز قاسم زاده در اجتماع سوم مهر معلمان گیلان، با تاکید بر اینکه اعتراضات معلمان متکی به فرد نیست، خواستار آزادی همه معلمانی شده بود که زندانی هستند. نیروهای امنیتی گیلان صبح روز برگزاری اعتراضات معلمان، طی یک تماس تلفنی از عزیز قاسم زاده خواسته بودند تا خود را به نهاد امنیتی شهرستان رودسر معرفی کند. از آنجا که قاسم زاده یکی از سخنرانان تجمع اعتراضی معلمان گیلان در همان روز بود، با نهاد امنیتی به توافق می رسد که روز بعد خود را معرفی کند. طبیعتا نیروهای امنیتی انتظار داشتند این تماس تلفنی، سیگنالی برای عزیز قاسم زاده باشد تا دست کم از سخنرانی در مراسم اعتراضی روز سوم مهر پرهیز کند. اما سخنگوی کانون صنفی معلمان گیلان نه تنها این سیگنال نیروهای امنیتی را به هیچ گرفت، بلکه در سخنرانی خود بیش از گذشته بر مطالبات بر حق معلمان پای فشرد و با شجاعتی در خور تحسین گفت: “اعتراض معلمان متکی به فرد نیست. فردا من را هم اگر دستگیر کنید، این اعتراضات ادامه خواهد داشت”.

در پی دستگیری معلمان و اعتراضاتی که در حمایت از معلمان زندانی بلند شد، عزیز قاسم زاده بعد از دو هفته با قرار وثیقه آزاد شد. درست در هنگامه دستگیری و سرکوب معلمان، توماج صالحی به قید قرار وثیقه به طور موقت آزاد شده بود. توماج در دفاع از معلمان، زنجیر وثیقه و آزادی موقت را از دست و پای خود گسست و با اجرای یک کلیپ جدید به حمایت از معلمان برخاست. کلیپی که به سرعت در شبکه های اجتماعی به گردش درآمد. توماج در این تصنیف، با پرداختن به جایگاه والای معلم و نقشی که آنان در تربیت انسان “آزاد و سالم” دارند، فریاد بر کشیده است: “حالا دادی قلم به دستم می زنم بجات، حالا که دست گذاشتن رو دهنت، من میشم صدات/ به مون یاد دادین جلو ظلم وایستیم، ما بذر شجاعیتیم که شما کاشتین/ بشکنه قلمی که لرزید رو ورق، و خفه باد گلویی که نگفت راستین/ دیکته می کنم رو ورق لعنت به فساد، جای معلم در زندان نیست، لعنت به استبداد”.

معلمان، نویسندگان، زنان، وکلا و دیگر زندانیان سیاسی اگرچه هرکدام در دوران حبس و یا به هنگام مرخصی و آزادی موقت، سهمی از مقاومت و ایستادگی را بازتاب داده اند، اما توماج صالحی دست کم تا این لحظه نوع دیگری از پایداری و ایستادگی را در مقابل نیروهای امنتی رقم زده است. با این همه، او اولین کسی نیست که در این عرصه پا پیش گذاشته و دستگاه سرکوب را به چالش گرفته است. سپیده قُلیان نمونه برجسته ای از زندانیان سیاسی این دوران است که هرگز اسیر وثیقه و مرخصی و آزادی موقت نشد و طی سه سالی که در جدال با بازداشت و زندان و شکنجه است، لحظه ای سکوت نکرد و در هر شرایطی علیه وضعیت وحشتناک زندان زنان در شوش و سپیدار اهواز و  بوشهر و فشافویه افشاگری کرد و با صدای بلند خود بی پناهی زنان زندانی را فریاد کشید.

سپیده قُلیان نخستین بار در شامگاه ۶ اسفند ۱۳۹۵ زمانی که دانشجوی سال چهارم رشته دامپزشکی بود، در منزل پدری اش بازداشت و به مکان نامعلومی برده شد. دلیل بازداشت او از طرف خانواده اش، “فعالیت در اینستاگرام” و “فعالیت مدنی” اعلام شد. در تاریخ ۲۷ آبان ۱۳۹۷ در جریان اعتراضات کارگری خوزستان، سپیده قُلیان به همراه شماری از کارگران معترض بار دیگر بازداشت شد. او به همراه نمایندگان شرکت نیشکر هفت تپه از جمله اسماعیل بخشی به بازداشتگاهی در شهر شوش و سپس از آنجا به زندان سپیدار اهواز منتقل شد. از آن زمان، دوران مقاومت، ایستادگی و روشنگری های سپیده قُلیان علیه شرایط بد زندان، شیوه های بازجویی و اعمال شکنجه آغاز، و نام او به عنوان حامی کارگران هفت تپه در متن جامعه جاری شد. سپیده قُلیان پس از یک ماه حبس، در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۹۷  با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی تا زمان برگزاری دادگاه آزاد شد. سپیده قُلیان به هنگام آزادی موقت در تاریخ ۱۹ دیماه ۹۷، درست در زمانی که زنجیر وثیقه سنگین بر پایش بود، شرحی از شکنجه های صورت گرفته توسط ماموران اطلاعاتی را در صفحه توئیتر خودش منتشر کرد و مدعی شد که او و اسماعیل بخشی هر دو در روزهای بازداشت تحت شکنجه شدید قرار گرفتند. او همچنین نوشت که ماموران اطلاعات گفتند که تنها در صورت قبول “اتهامات جنسی” او را آزاد خواهند کرد. ده روز بعد از آزادی موقت، روز شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۷، برنامه تلویزیونی بیست و سی با پخش گزارشی به نام “طراحی سوخته” با انتشار اوراق بازجویی تعدادی از دستگیرشدگان اعتراضات کارگری خوزستان از جمله سپیده قُلیان به طرح اتهامات سخیفی علیه آنان پرداخت. یک روز پیش از پخش برنامه “طراحی سوخته”، سپیده قلیان در توئیتی نوشت: “روز آخر، بازجو می گفت اگر بیرون بروی و دهانت را بازکنی همین ادعاها و اعترافات اجباری تو و اسماعیل بخشی را در اخبار بیست و سی پخش خواهیم کرد و پودرتان خواهیم کرد”. افشاگری زودهنگام و به موقع سپیده قُلیان سبب دستگیری مجدد او شد. روز یکشنبه ۳۰ دی  ۱۳۹۷، ماموران امنیتی به خانه پدری سپیده قُلیان یورش برده و او را بازداشت کردند. پس از چندی، سپیده قلیان با حکم دادگاه به ۱۹ سال و ۶ ماه محکوم شد و پس از ۹ ماه حبس در ۴ آبان ۱۳۹۸ به صورت موقت با تودیع قرار وثیقه یک و نیم میلیارد تومانی از زندان آزاد و محکومیتش در دادگاه تجدید نظر به ۵ سال حبش تعزیری کاهش یافت.

سپیده قُلیان در دوران آزادی موقت، در ادامه روشنگری هایش در مورد زندان و شکنجه و اعمال فشارهای شدید بر زندانیان زن، کتاب “تیلاپیا خونِ هورالعظیم را هورت می کشد” در یازده روایت منتشر کرد. او در هر یک از روایات این کتاب به شیوه های شکنجه، تحقیر و تبعیض زنان و مردان جوان و نوجوان عرب اهوازی که به گروگان گرفته شده بودند، پرداخته است. سپیده قُلیان، در تاریخ اول تیر ۱۳۹۹، پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین جهت آزاد کردن قرار وثیقه خود توسط اجرای احکام بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او سپس در تاریخ ۲۱ اسفند با دستبند و پابند از زندان اوین به زندان بوشهر تبعید شد. اینبار، افشاگری های او در مورد وضعیت نابسامان زنان در زندان بوشهر خبر ساز شد و نام او بار دیگر در گستره ای وسیع به شبکه های اجتماعی راه یافت. سپیده قُلیان در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۴۰۰ بار دیگر از زندان بوشهر به مرخصی اعزام شد. در دوران مرخصی با استفاده از فرصت به دست آمده کلیپی از وضعیت خود و شرایط بد زنان زندانی منتشر کرد. او در این کلیپ ۲۵ دقیقه ای به روایت دردناک شرح حال خود و دیگر زندانیان زن در زندان های فشافویه و اوین و بوشهر پرداخته است. ساخت و انتشار این کلیپ، آنهم در ایام مرخصی چنان بر جمهوری اسلامی گران آمد که در اندک زمانی به بازداشت او منجر شد. نیروهای امنیتی روز دوشنبه ۱۹ مهر۱۴۰۰، برای بازداشت او به منزل خواهرش در اهواز هجوم بردند. بر اساس براساس گزارش‌های انتشار یافته و مصاحبه مادر سپیده قُلیان، در جریان این بازداشت، بیش از ۳۰ مامور زن و مرد به خانه خواهر سپیده قُلیان یورش برده و تمامی تلفن های همراه خانواده را ضبط کرده و با خود برده اند.

موارد ذکر شده، نمونه های روشنی از نمایش دو سوی تقابل در جامعه است. در یک سوی این تقابل، جمهوری اسلامی با دستگاه های عریض و طویل سرکوب و بگیر و ببند و زندان و شکنجه قرار دارد، و سوی دیگر مردمی معترض با انبوه اعتراضات کارگران و معلمان و دیگر کنشگران اجتماعی که سرکوب و بازداشت و بازجویی و زندان را به هیچ گرفته اند. پوشیده نیست این شکل از مقاومت و ایستادگی و پایداری عناصر و گروه های مختلف اجتماعی برخاسته از دوران معینی است که از دیماه ۹۶ به این سو جامعه را فرا گرفته است. یک دوران پُر تلاطم انقلابی که توده های مردم ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی خیز برداشته اند، دورانی پُر تحول همراه با جسارت و استقامت و پایداری که تحولات یک روز آن در چندین سال دوران رکود نمی گنجد.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۴۲ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.