تلاقی دو تابستان

از قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، سی و سه سال گذشته است. تابستانی مخوف برای زندانیان، تابستانی تفتان برای خانواده ها، تابستانی نفس گیر برای عموم توده های مردم ایران. تابستانی با روزهای بلند که ناقوس مرگ در زندان های سراسر کشور به صدا درآمد. تابستانی مرگبار که به فتوای مستقیم خمینی، بیش از ۵ هزار زندانی سیاسی در اتاق های مرگ به دار آویخته شدند. تابستانی پر رنج، تابستانی عذاب آور، تابستانی خوفناک که روزهای مرداد آن با قتل عام زندانیان مجاهد رقم خورد و شهریور آن، با کشتار زندانیان چپ و کمونیست در آمیخت.

کشتار تابستان ۶۷، اولین سری از جنایات جمهوری اسلامی نبود، بلکه فاجعه بارترین آن بود. کشتاری که هیچوقت متوقف نشد و به اشکال مختلف تا به امروز ادامه یافته است. تازه ترین نمونه آن کشتار مردم ایران در دوران اپیدمی کرونا است که هر روزه صدها نفر جان می بازند.

تاریخ سراسر نکبت بار این نظام اسلامی، از همان روزهای نخست به قدرت رسیدن، با قتل و اعدام و شکنجه و زندان و دار و درفش در آمیخت. شروع این روند بی پایان کشتار و مرگ، از ۲۶ بهمن ۵۷، با اعدام های بدون محاکمه در پشت بام مدرسه رفاه علوی قم کلید خورد و پس از آن در اندک زمانی سراسر ایران را فرا گرفت.

فروردین ۵۸، روز شمار یورش و سرکوب و کشتار مردم ترکمن صحرا شد. مرداد ۵۸، دستور جهاد خمینی علیه مردم کردستان صادر شد، و کردستان یکسره به خون نشست. بهمن ۵۸، روز شمار یورش دوم به گنبد و ترکمن صحرا آغاز شد. بهمن خونباری که روز شمار پایانی آن، با ترور توماج، مختوم، واحدی و جرجانی، چهار تن از رهبران شوراهای ترکمن صحرا نوشته شد. کشتارهایی که همچنان ادامه یافت و هرگز نقطه پایانی بر آن گذاشته نشد.

هفته اول اردیبهشت ۵۹، دانشگاه ها تحت عنوان “انقلاب فرهنگی” سرکوب شدند. ۳۰ خرداد ۶۰، سر آغازی برای قلع و قمع عنان گسیخته سازمان های سیاسی، دستگیری، بازداشت و کشتار توده های بی دفاع مردم ایران شد. سرکوب و کشتاری سیستماتیک که در سال های نخستین دهه ۶۰ با دستگیری ده ها هزار نفر از نیروهای مبارز و آزادی خواه و کمونیست شروع شد و با شکنجه و حبس و قتل و اعدام هزاران تن از دستگیر شدگان تداوم یافت. سرکوب و کشتاری که سرانجام در تابسان خونین ۶۷ به اوج رسید و کابوس مرگ سراسر ایران را فرا گرفت. هیئت های ویژه مرگ با اسم رمز “هیئت عفو” در زندان ها حضور یافتند. زندانیان، یک به یک در مقابل اعضای هیئت مرگ که به دروغ خود را “هیئت عفو” می نامیدند، احضار شدند. خروجی این احضار و بازجویی و پرسش و پاسخ اما، نه عفو بود و نه آزادی. که همانا اعدام بود و مرگ بود و حلق آویز شدن هزاران زندانی سیاسی بر طناب دار. پرپر شدن بیش از ۵ هزار زندانی سیاسی که در گورهای بی نام و نشان دفن شدند.

خروجی فتوای خمینی جلاد اما، فقط کشتار و اعدام جمعی زندانیان سیاسی نبود. خروجی آن تابستان تفتان، سوگوار و سیاه پوش شدن انبوه مادران و پدران و خانواده های داغداری بود، که هر تابستان داغ شان تازه تر می شد. خانواده هایی که طی ۳۳ سال علاوه بر رنج و سختی از دست دادن فرزندان خود، با انواع سرکوب و فشارهای امنیتی جمهوری اسلامی مواجه شدند. مادرانی که به جرم دفاع از فرزندان خود، مورد مواخذه و پیگیری و بازجویی قرار گرفتند. اعمال این هم رنج و سختی و مشقت اما، سد راه مسیر دادخواهی آنان نشد. آنان از سرکوب نهراسیدند. بازجویی و احضار نهادهای امنیتی را به هیچ گرفتند، در زیر فشارهای امنیتی، جمعه های خاوران را سازماندهی کردند. با مادران جان فشاندگان دهه ۶۰ یکی شدند، در جمع های بزرگتر، درد مشترک را فریاد زدند، در مقابل سیاست های رژیم برای تخریب خاوران و دیگر گورهای جمعی بی نام، ایستادگی کردند، اذیت و آزار را به جان خریدند، اما از پای نیافتادند. طی ۳۳ سال، متحد و یکپارچه در کنار هم ماندند. مقاومت و ایستادگی آنان در مقابل سرکوبگران جمهوری اسلامی، به کارزار دادخواهی نیرو بخشید، کم کم صدایشان در بیرون از مرزها شنیده شد. زندانیان سیاسی جان بدر برده از کشتار ۶۷، پژواک صدای آنان شدند. سازمان های سیاسی، نیروهای چپ و کمونیست و نهادهای دمکراتیک بر کوشش و مبارزه و تلاش خود در زنده نگه داشتن یاد و تلاش های مبارزاتی جان فشاندگان دهه ۶۰ و به طور اخص قتل عام شدگان تابستان ۶۷ افزودند، نهادهای دمکراتیک با برپایی دادگاه های مردمی و کشاندن پرونده جنایات جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی، به صدای دادخواهی مادران خاوران را پژواک بیشتری بخشیدند.

با رساتر شدن صدای دادخواهی مادران خاوران و همه آنانی که بی وقفه در مسیر این دادخواهی گام بر می داشتند، به مرور نهادهای بین المللی حقوق بشری نیز موضع شان را نسبت به جمهوری اسلامی تغییر دادند. سازمان حقوق بشر و عفو بین الملل پس از سال ها سکوت، کشتار تابستان ۶۷ را مصداق بارز “جنایت علیه بشریت” خواندند. خیزش انقلابی دیماه ۹۶، به جنبش دادخواهی مادران خاوران شتاب بیشتری بخشید. سازمان عفو بین الملل، در تابستان ۹۷، با انتشار گزارش ۲۰۰ صفحه ای “اسرار به خون آغشته” بار دیگر نه تنها کشتار ۶۷ را جنایت علیه بشریت خواند، بلکه احضار و تهدید و اعمال فشارهای امنیتی بر خانواده ها، تخریب گورها و کتمان تاکنونی نام و نشان هزاران زندانی جان فشانده را تداوم جنایت علیه بشریت دانست و خواهان پیدا کردن راه کاری برای پاسخگو کردن جمهوری اسلامی شد.

با خیزش سلحشورانه مردم ایران در دیماه ۹۶، جامعه وارد مرحله نوینی شد. بحران انقلابی جامعه را فرا گرفت. اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای در کارخانه و کف خیابان ها شدت گرفت. قیام آبان ۹۸ نقطه عطف دیگری در مبارزات مردم ایران شد. بحران انقلابی شدت یافت. تحولات سیاسی در جامعه شتاب گرفت. شکست و ناپایداری جمهوری اسلامی بر همگان آشکار شد. در پی گسترش علنی مبارزات کارگران و توده های مردم ایران، رژیم در عرصه جهانی باز هم منزوی تر شد. صدای دادخواهی مادران خاوران، مادران ۸۸، مادران ۹۶، مادران ۹۸ و خانواده های داغدار هواپیمای سرنگون شده اوکراینی در عرصه بین المللی پژواک بیشتری یافت. رساتر شدن پژواک صدای دادخواهی، گسترش اعتصابات و مبارزات علنی توده های مردم ایران، جملگی شرایطی را علیه هیئت حاکمه ایران رقم زدند، که اوضاع جهانی دیگر همانند دهه های گذشته نعل به نعل به نفع جمهوری اسلامی پیش نمی رود.

در چنین شرایطی از تشدید بحران سیاسی – انقلابی حاکم بر کشور، پس از ۳۳ سال برای خانواده ها و عموم مردم ایران تابستان دیگری رقم خورد. تابستانی متفاوت از تابستان خونین ۶۷. ویژگی این تابستان، محاکمه حمید نوری در دادگاه سوئد است. حمید نوری، در تابستان ۶۷، کمک دادیار زندان گوهردشت کرج بود. او، یکی از هزاران آدمکش جمهوری اسلامی است که در گزینش زندانیان برای رفتن به نزد “هیئت مرگ” و سپس انتقال آنان برای اجرای حکم اعدام نقش به سزایی داشته است. دادگاه حمید نوری در روزهای ۱۹ تا ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ در استکهلم سوئد آغاز شد. دادگاهی که به مدت ۹ ماه ادامه خواهد داشت. حمید نوری، در روز نهم نوامبر ۲۰۱۹ به هنگام ورود به سوئد با حکم دادستانی این کشور در فرودگاه استکهلم بازداشت شد. نوری پس از ۲۰ ماه بازداشت، با ۴۴ صفحه کیفرخواست، ۱۰ هزار صفحه بازجویی، به اتهام مشارکت در کشتار زندانیان سیاسی، “نقض فاحش قوانین بین الملل”، “قتل” و “جنایت علیه بشریت” در دادگاه استکهلم محاکمه می شود. شاکیان و شاهدان شناسایی حمید نوری حدود ۱۰۰ نفر از زندانیان جان بدر برده در زندان گوهردشت و خانواده های زندانیان جان باخته این زندان در کشتار تابستان خونین ۶۷ هستند.

با گذشت ۳۳ سال از آن تابستان خونین، اکنون همه ما، از خانواده های زندانیان جان فشانده گرفته تا زندانیان بازمانده از کشتار ۶۷، از مادران خاوران گرفته تا جنبش دادخواهی، از شکنجه شدگان و سرکوب شدگان تمامی این سال ها گرفته تا عموم توده های مردم ایران با تلاقی دو تابستان مواجه هستیم. تابستان اول، که کابوس مرگ بر زندان های ایران نشست، لبخند بر لبان مادران خشکید، غبار اندوه بر کشور نشست و ایران یکسره سوگوار و سیه پوش شد. تابستان دوم، تابستان ۱۴۰۰ است. تابستانی که گوشه ای از دادخواهی ۴۲ ساله تمامی خانواده های داغدار و عزیز از دست داده به بار نشست. تابستانی که اینبار، آن لبخند گم شده از سال های دور و دراز به یغما رفته با تبسمی از خوشحالی به سوی مردم ایران باز گشت.

تابستان ۶۷ برای زندانیان و خانواده های آنان، کابوس مرگ بود. تابستان آن سال برای مردم ایران روزهای سوگ و درد و سیاه پوشی بود. در آن سال، در روزهای پایانی هفته اول مرداد، کشتار سراسری زندانیان کلید خورد. روز شمار کشتار زندانیان در زندان گوهردشت کرج، زندانی که حمید نوری معاون دادیار آن زندان بود، از پنجم مرداد آغاز شد. روز شماری که تا ۲۵ شهریور ادامه یافت. در روز شمار مرداد و شهریور ۶۷، هر روز تعدادی از زندانیان بر سر دار رفتند. هر روز جان های شیفته ای با زندگی وداع کردند. هر روز مردم ایران شاهد مرگ بیشتری از عزیزان خود شدند. اکنون بعد از گذشت ۳۳ سال از آن روزشمار خونین، با روزشمار دیگری در تابستان ۱۴۰۰ مواجه شده ایم.

دادگاه حمید نوری در روزهای ۱۹ و ۲۰ و ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ آغاز شد. ۳۳ سال پیش در مرداد ۶۷، این روزها مصادف با اوج کشتار زندانیان بود. در نخستین روزهای روزشمار دادگاه حمید نوری، اسامی همه آن جان های شیفته ای که توسط هیئت مرگ خمینی بر دار شدند، توسط دادستان پرونده یک به یک اعلام شدند. در روز شمار مرداد ۶۷، همه این زندانیان جان باخته توسط حمید نوری انتخاب و به نزد هیئت مرگ فرستاده شدند. در روزشمار دادگاه حمید نوری، همان اسامی دوباره قرائت می شوند. اینبار اما نه برای انتقال به اتاق مرگ، بلکه در قالب کیفرخواستی برای محکومیت حمید نوری که ۳۳ سال پیش در چنین روزهایی طناب دار را بر گردن آنان آویخت.

اینکه دادگاه حمید نوری چگونه پیش خواهد رفت، اینکه در پایان این دادگاه طولانی، قضات چه رأیی برای محکومیت او خواهند داد، اینکه سرنوشت نهایی این پرونده در معامله با جمهوری اسلامی گره خواهد خورد یا نه، بر کسی معلوم نیست. با این همه و با علم به اینکه اتحادیه اروپا و کشورهای تابعه آن تاریخچه ای پر از مماشات با جمهوری اسلامی دارند، با این وجود برگزاری این دادگاه، نوع و کیفیت قرائت کیفرخواست حمید نوری بسیار فراتر از اتهامات مربوط به شخص حمید نوری است. در سه روز نخست این دادگاه، دادستان های این پرونده ۱۰ هزار صفحه ای، علاوه بر اتهامات مشخص حمید نوری، به ابعاد وسیعتری از اقدامات جنایتکارانه جمهوری اسلامی هم ورود کرده اند. علنی بودن این دادگاه، پخش اخبار آن توسط تمامی شبکه های تلویزیونی فارسی زبان و بعضا رسانه های بین المللی، فارغ از اینکه رأی نهایی این دادگاه چه باشد، تا همین جا، محاکمه ای علیه جمهوری اسلامی تلقی شده و این امر می تواند یک پیروز بزرگ برای توده های مردم و جنبش دادخواهی ایران باشد.

تلاقی کشتار تابستان خونین ۶۷ با دادگاهی شدن حمید نوری در تابستان ۱۴۰۰، نوید خوشی برای جنبش دادخواهی و عموم توده های مردم ایران است. برگزاری دادگاه سوئد و محاکمه حمید نوری، آغازی است که پایان آن با سرنگونی جمهوری اسلامی و برپایی دادگاه های عادلانه در درون ایران رقم خواهد خورد. دادگاه هایی که با محاکمه و محکومیت همه آمران و عاملان بیش از ۴۲ سال کشتار و قتل و جنایت و سرکوب، رازهای پنهان کشتار تابستان ۶۷ نیز رمزگشایی خواهد شد.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۳۳ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.