سیل سیستان و بلوچستان و بی تفاوتی دولت دینی

“آبِ خوردن نداریم؛ ساده‌ترین نیازهای انسانی را نمی‌توانیم برآورده کنیم…. همه چیز تخریب شده؛ نمی‌دانیم غصه امروزمان را بخوریم یا برای فردا زانوی غم به بغل بگیریم… ما مانده‌ایم و یارانه و دیگر هیچ…”

این است وضعیت سیل‌زدگان بلوچستان، پس از بارندگی‌هایی که در هفته دوم اسفند ۱۴۰۲ آغاز شد و به سیلی خانمان‌برانداز بدل گردید. گرچه سیل از زمره‌ی “بلایای طبیعی” به شمار می‌رود، اما با اقدامات گوناگون می‌توان از دامنه‌ی خسارات انسانی، اقتصادی و محیط زیستی آن کاست. اقداماتی که در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی هیچ جایی ندارند، نه پیش از وقوع سیل و نه پس از آن. یکی از نمونه‌های آشکار آن عکسی است که از سوی یکی از کارشناسان “تحقیقات زمین” در رسانه‌ها منتشر شده است. در این عکس وضعیت منطقه پس از سیل سال ۱۳۹۸ با وضعیت کنونی مقایسه شده است. این مقایسه نشان می‌دهد طی ۴ سال گذشته هیچ اقدامی برای مقابله با سیل در این منطقه انجام نگرفته است. به گفته این کارشناس: “چیزی که بسیار واضح است و با مقایسه تصاویر ماهواره‌ای این سیل با سیل دی ماه  ۹۸ ، می‌توان به راحتی آن را استنتاج کرد این است که چاره مهار سیل در این منطقه به هیچ وجه سد سازی و مخزن آبخیزداری نیست… کارهای بسیار بنیادی در ارتباط با حفظ ساختار دشت سیلابی با رعایت قوانین حاکم بر آن‌ها، اصلاح سازه‌های مهندسی مانند پل‌ها و جاده‌ها، افزایش ارتفاع آنها از سطح دشت سیلابی جهت کاهش ریسک، توسعه سطوح آبگیر و مدرنیزه کردن ساختارهای سنتی ذخیره آب در منطقه و اینگونه کارهای مشابه باید انجام شود.”

نه تنها طی ۴ سال گامی در راستای پیشگیری از دامنه خسارات سیل به مردم این منطقه‌ی محروم برداشته نشده است، بلکه حتا روزهای پیش از سیل نیز چاره‌ای اندیشیده نشده است. پس از سیل، وزیر نیرو مدعی شد: “سدهای بزرگ جنوب استان نقش مؤثری در مهار سیلاب و کاهش خسارت‌ها… داشته‌اند.” اما واقعیت گونه دیگری است. سد “زیران” با ظرفیت ذخیره‌سازی ۲۰۷ میلیون متر معکب در ۱۴۰ کیلومتری شمال شهر چابهار قرار دارد. اگر به هشدارهای اداره هواشناسی در هفته‌های قبل توجه می‌شد و بخشی از آب سد تخلیه می‌شد، بخشی از حجم بارش‌های اخیر کنترل می‌شد. اگر به مردم هشدار داده می‌شد، “می‌توانستند آذوقه لازم برای این چند روز ذخیره کنند.” (به گفته یکی از فعالان محلی). گرچه آمار دقیقی از آسیب‌های انسانی در دسترس نیست و مسئولان مدعی‌اند سیل تلفات انسانی به دنبال نداشته است، اما بنا به گزارش‌های پراکنده بسیاری جان خود را از دست داده‌اند و حتا تخمین زده می‌شود بیش از ۱۰ هزار نفر صدمه دیده‌اند. اگر بلافاصله پس از و قوع سیل امکانات کشوری برای یاری‌رسانی به کار گرفته می‌شد، بسیاری از جان‌ها بود که نجات داده می‌شد. “اگر”هایی که در جمهوری اسلامی امیدهای واهی‌ای بیش نیستند.

به گواه شاهدان در روزهای اول هیچ اقدامی برای کمک به سیل‌زدگان انجام نگرفت. به گفته رئیس شورای اسلامی بخش باهوکلات، یک بالگردی بر فراز آسمان حاضر شد و رفت، پس از پرس و جو معلوم شد، “گویا یکی از وزرا یا مقامات استانی حضور داشتند، فقط در آسمان دور زدند و رفتند، اما متأسفانه حاضر نشدند پایین بیایند.” گرچه بسیاری از مردم چشم امیدی به “کمک” مقامات رژیم ندارند، اما  این “مسئولان” چندان درگیر بازی “انتخاباتی” مفتضحانه خود بودند که حتا فرصت نداشتند، به طور نمایشی در منطقه حاضر شوند. پس از چندین روز هم که سرو کله‌شان پیدا شد، نگاهی به وضعیت سیل‌زدگان انداختند، چند عکس برداشتند و رفتند. هرچند “دیدار” این مسئولان و بود و نبودشان هم تغییری در وضعیت مردم به وجود نمی‌آورد. اگر “مسئولان” رده بالا حتا فرصت حضور نمایشی در مناطق سیل‌زده نداشتند، اما زیردستان‌شان با صندوق‌های رأی در میانه درد و رنج مردم حاضر شدند، هرچند حاصلی جز برانگیختن خشم و تمسخر مردم به دنبال نداشت. پس از آن هم آمار مشارکت انتخاباتی استان سیستان و بلوچستان ۴۲ درصد اعلام شد! آن هم در شرایطی که تمام سران رژیم دریافته‌اند که دوران مضحکه‌ی “انتخاباتی” آنان سال‌هاست که به سر رسیده است. چندان که حتا تهدیدها و عجز و لابه‌های رهبر نیز چاره‌ساز نبوده است. نه تنها مردمان استان سیستان و بلوچستان، بلکه توده‌های سراسر ایران سال‌ها است که رأی خود را علیه جمهوری اسلامی داده‌اند. آن هم نه در صندوق‌های رأی رژیم بلکه در خیابان‌ها. و آن “سرنگونی جمهوری اسلامی” است.

هیچ یک از این وقایع مانع از انتشار آمار دروغین “امدادرسانی” نشد. آمار است که از بازسازی راه‌ها و “رفع مشکل آب و برق” و “آذوقه‌رسانی” منتشر می‌شود. در حالی که بسیاری از مردم حتا پس از گذشت ۱۰ روز، بدون آب و غذا در هوای سرد و بدون امکانات گرمایشی و سقفی بر بالای سرشان روزها را سپری می‌کردند، استاندار بلوچستان چند روز پس از سیل، مدعی شد: “روال زندگی مردم به حالت عادی بازگشته است.” در حالی که حدود ۴۰۰ هزار نفر درگیر بحران سیل هستند، هلال احمر روز ۱۷ اسفند، حدود ۶ روز پس از سیل، اعلام می‌کند: “امدادگران هلال‌احمر تاکنون به ۲۸ هزار و ۲۰۶ نفر امدادرسانی کردند”! اگر حقیقت نیز داشته باشد، جز قطره‌ای در دریای بیکران رنج و آلام مردم سیل‌زده نیست.

در میانه سیل خبری از مسئولان جمهوری اسلامی نبود، این مردم محلی بودند که به سرعت به یاری یکدیگر شتافتند. سوخت‌بران بودند که با ماشین‌ها و قایق‌های خود به یاری برآمدند. تعدادی از آنان نیز در جریان سیل مفقود شده‌اند. سوخت‌برانی که بسیاری از آنان حتا اگر از حوادث رانندگی و آتش گرفتن خودروها و گلوله مأموران جمهوری اسلامی نیز جان به در برند، در جریان سیل و سایر حوادث طبیعی جان خود را از دست می‌دهند. بلافاصله نیز، کمپین‌های مختلفی از سوی فعالان اجتماعی و مردم شهرها و استان‌های دیگر از جمله کردستان به راه افتاد. هرچند این امدادرسانی‌های پراکنده نشان‌گر همبستگی و عزم مردمی در یاری‌رسانی به یکدیگر است، اما مرهمی جدی بر زخم عمیقی نیست که این سیل بر جان و مال و منابع درآمد مردم وارد آورده است.

بنا به گزارش‏های رسمی تاکنونی خسارت مالی بین ۱۷۰۰ تا ۲۰۰۰ میلیارد تومان برآورد می‌شود. ۱۹۴۷ روستا در این سیل آسیب دیده‌اند. بسیاری از روستائیان این منطقه از راه دامداری و کشاورزی درآمد خود را تأمین می‌کنند، اما بر اثر سیل، اکثر دام‌ها تلف شده‌اند و محصولات کشاورزی از بین رفته‌اند. آب و برق بسیاری از مناطق سیل‌زده، به ویژه روستاهای دور از دسترس، قطع شده است. خانه‌های مسکونی بسیاری تخریب شده‌اند.

پیش از این، نیز، مردم سیستان و بلوچستان روزگار را در شرایط زیستی وحشتناکی سپری می‌کردند که جمهوری اسلامی برایشان ساخته است. بنا به گزارشی در سال ۱۴۰۱، در حالی که نرخ فقر در کل کشور ۳۰ درصد است، در سیستان و بلوچستان به تنهایی این نرخ بیش از ۵۰ درصد است. به گزارش مرکز آمار، میانگین درآمد خانواده‌های روستایی این استان، ۳ / ۵۵ درصد کم‌تر از میانگین درآمد کل خانوارهای روستایی ایران است. این استان بالاترین نرخ بیکاری را در میان استان‌های ایران دارد. این استان صدرنشین آمار “بازماندگان از تحصیل” است. در تیر ۱۴۰۱، مدیر عامل “آب و فاضلاب” سیستان و بلوچستان مدعی شد که با ۲ درصد افزایش، شاخص بهره‌مندی روستاییان این استان به آب شرب به ۷۲ درصد رسیده است. با وجود تردیدهای بسیار در صحت این آمار، حتا تکیه به این آمار نشان می‌دهد که نزدیک به ۳۰ درصد روستانشینان سیستان و بلوچستان حتا پیش از این سیل به آب شرب سالم دسترسی نداشتند. این همه در حالی است که بسیاری از مردم بلوچستان حتا شناسنامه ندارند تا در آمار حتا به صورت رقم نیز در نظر گرفته شوند. در آن روی سکه، این استان یکی از بالاترین آمارهای اعدام و سرکوب را داراست.

مسئولان جمهوری اسلامی، اکنون مشغول آمارسازی و ابراز تأسف هستند، اما در واقع مقصران اصلی بسیاری از حوادث طبیعی، از جمله سیل و دامنه خسارات  ناشی از آن، خود آنان هستند. آنان با تخریب محیط زیست، با بی‌اعتنایی به اقدامات پیشگیرنده، با دیرکرد در امدادرسانی، با ممانعت و سنگ‌اندازی بر سر یاری‌رسانی‌های مردمی با لاپوشانی واقعیت‌ها بر آسیب‌های مالی و جانی مردم می‌افزایند.

اگر بر این مجموعه، تبعیض‌های اقتصادی، ملیتی، مذهبی را نیز بیفزاییم، دیگر نمی‌توان آن را بی‌اعتنایی، بی‌کفایتی یا ضعف نامید؛ این سرکوب عامدانه و سیستماتیک چند میلیون جمعیت ساکن استان سیستان و بلوچستان است. مسئولان جمهوری اسلامی به جز آمارسازی و “ابراز تأسف”، این بار، نیز وعده‌هایی می‌پراکنند. وعده‌هایی که بارها در سایر نقاط کشور نیز ثابت کرده است،  جز باد هوا نیستند. پس از این سیل نیز، هیچ اقدام جدی برای تخفیف مشکلات مردم سیستان و بلوچستان انجام نخواهد گرفت. این سیل منابع درآمد بسیاری از مردم، به ویژه روستاییان” را نابود کرد. بسیاری حتا پولی ندارند تا نانی بخرند، خانه‌های گلی خود را بازسازی کنند، حداقل اسباب اولیه زندگی را تهیه کنند. آمار فقر، بیکاری و ترک تحصیل باز هم  افزون‌تر می‌شود. بنا به نقل قولی: “نان فردا در تنور افتاده و کامل سوخته…”

سیستان و بلوچستان یک نمونه است، شاید از جنبه‌هایی یکی از دردناک‌ترین نمونه‌های شرایط زیستی توده‌های مردم سراسر ایران. شرایط زیستی که طاقت مردم را به سر آورده است و در برهه‌هایی به طغیان خشم و اعتراض انجامیده است. گفته شد امدادرسانی‌های مردم، نشانی است از همبستگی توده‌های مردم سراسر ایران. این همبستگی می‌تواند جلوه‌های دیگری نیز بیابد، که یافته است. همبستگی در سرنگونی جمهوری اسلامی و برپایی حکومتی برآمده از توده‌های مردم و در خدمت رفاه مردم. حکومتی که جز شکل شوراهای کارگران و زحمتکشان سراسر ایران نمی‌تواند به خود بگیرد.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۶۱  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.