قطعنامه در مورد جنبش کارگری

بحران ژرف اقتصادی و بحران‌های سیاسی و اجتماعی ناشی از آن، بیش‌ازپیش تشدید شده‌اند. ناتوانی طبقه حاکم و رژیم سیاسی آن برای حل یا تعدیل این بحران‌ها، جامعه را به آستانه ازهم‌گسیختگی کامل کشانده است. تضادهای طبقاتی حدت بیشتری یافته و به نقطه ستیز رسیده‌اند. افلاس و ورشکستگی رژیم در تمام زمینه‌ها در معرض دید همگان قرارگرفته است. تشدید تضادها و بحران‌ها، تشدید فشار و سنگینی مشکلات معیشتی برگُرده کارگران و سایر زحمتکشان، کل جامعه را برای رهایی از وضع موجود به غلیان درآورده است. شکست سیاست‌های رژیم و جناح‌های آن برای برون‌رفت از بحران و بن‌بستی که تمام نظم موجود در آن گرفتار آمده، اوضاع اجتماعی را به مرحله انفجار نزدیک و نزدیک‌تر ساخته است. از یکسو طبقه حاکم دیگر نمی‌تواند به شیوه‌های گذشته به حاکمیت خود ادامه دهد و از سوی دیگر کارگران و توده‌های مردم زحمتکش نیز نمی‌خواهند و نمی‌توانند وضع موجود را تحمل کنند. نه‌فقط مجموعه شرایط آفریننده قیام آبان ۹۸ بجای خود باقی است بلکه موقعیتی که با قیام آبان شکل گرفت نیز کماکان بر جامعه حاکم است. بر بستر همین شرایط متحول پرورنده تلاطمات سیاسی و همین موقعیت انقلابی است که جامعه اکنون در آستانه یک تکان بزرگ اجتماعی قرارگرفته است.

بحران عمیق اقتصادی، بحران کمبود مواد غذایی، بحران کمبود آب و قطع برق، بحران کرونا، گرانی و بیکاری و ده‌ها معضل اجتماعی دیگر، زندگی کارگران و سایر اقشار زحمتکش را فلج ساخته است. افزایش روزافزون قیمت‌ها و تورم افسارگسیخته از یک‌سو و دستمزدهای ناچیز یک‌چهارم خط فقر از سوی دیگر، روزگار ده‌ها میلیون کارگر و خانواده‌های کارگری را سیاه کرده است. کارگران زن و میلیون‌ها کودک کار که  مجبورند نیروی کار خود را به ارزان‌ترین حد ممکن به طبقه سرمایه‌دار بفروشند ، با شدت و خشونت استثمار می‌شوند و در فقر و فلاکت دست و پا می‌زنند.موقعیت زنان کارگر نه فقط ازجهت فروش ارزان‌تر نیروی کار بسیار شکننده است و سرمایه سعی می‌کند به رقابت درمیان کارگران دامن بزند، بلکه زنان کارگر به خاطر تبعیضات شدید جنسیتی و نگاه مردانه در محیط‌های کار به شدت در رنج‌اند. معیشت کارگران پیوسته بدتر و سفره آن‌ها کوچک‌تر شده است. عموم کارگران سال‌به‌سال فقیرتر شده‌اند. فشارهای گوناگون از حد تحمل کارگران فراتر رفته‌اند.

نارضایتی از وضع موجود و اعتراض علیه آن در صفوف کارگران پیوسته بیشتر و متراکم‌تر شده و اعتراضات کارگری در اشکالی گوناگون را در پی داشته است. کارگران به اشکال و شیوه‌های متنوعی از اعتصاب و تجمع و راه‌پیمایی خیابانی گرفته تا مسدود ساختن جاده و اخراج مدیریت و عوامل کارفرما و امثال آن، اراده خود برای تغییر وضع موجود را به نمایش گذاشته‌اند. این اعتراضات پیوسته درحال گسترش بوده‌اند. هزاران اعتصاب و تجمع کارگری در مؤسسات تولیدی و خدماتی از معدن و فولاد و ذوب‌آهن و سیمان و برق و آب و مخابرات گرفته تا حمل‌ونقل شهری، راه‌آهن، کشت و صنعت‌ها، پتروشیمی‌ها، حمل‌ونقل جاده‌ای، شهرداری‌ها و غیره گویای همین واقعیت است. شمار اعتصابات و کارگرانی که به اعتصاب روی آورده‌اند فزونی گرفته است. شمار اعتصابات و تجمعات بزرگ آن‌قدر زیاد و آسمان جنبش کارگری چنان غرق ستاره است که نمی‌توان از همه آن‌ها نام برد. ستاره هفت‌تپه در تمام طول این دو سال درخشان بود و در آسمان جنبش طبقه کارگر پرتوافشانی کرد. استمرار مبارزه در هفت‌تپه علیه یکی از سیاست‌های مهم دولت، منجر به خلع‌ید از کارفرمای خصوصی شرکت شد و دولت را وادار به عقب‌نشینی کرد. فولاد، تشعشعات خیره‌کننده داشت و با اخراج مدیران عضو باند مافیای فولاد، برگ زرین دیگری بر دفتر مبارزات این کارگران افزوده شد. در هپکو و آذر آب اعتصاب و اعتراض خیابانی دولت را مجبور کرد گام‌هایی به عقب بردارد، گرچه این مبارزه هنوز نهایی نشده است. اعتصابات مکرر و همزمان چندین معدن زغال‌سنگ کرمان ازجمله اعتصاب ده‌روزه ۳۵۰۰ کارگر معادن زغال‌سنگ کوهبنان، راور و زرند کرمان در اردیبهشت ۹۹ تظاهرات خیابانی و مشارکت خانواده‌ها در شرایطی که کرونا همه‌جا گرد مرگ و بازدارندگی پاشانده بود، تمام موانع و محدودیت‌های بازدارنده را از سر راه برداشت. اعتصاب همزمان معادن خصوصی زغال‌سنگ پابدانای جنوبی، چشمه پودنه، گله توت، باب شکون، و چند معدن دیگر در مهرماه سال جاری و همچنین اعتصاب و تجمع و راه‌پیمایی ۱۲۰۰ کارگر معدن کرومیت آسمینون منو جان و مسدود ساختن جاده و مشارکت فعال خانواده‌ها، اعتصاب چند روزه بیش از ۵۰۰ کارگرپیمانی معدن مس سونگون ورزقان توأم با راه پیمایی و همراهی خانواده‌ها نمونه‌های دیگری از درخشش ستارگان بی‌شمار در جنبش کارگری است. ورود کارگران صنعت نفت به عرصه مبارزه علنی و توده‌ای در تابستان ۹۹ اما جنبش طبقه کارگر را وارد مرحله جدیدی ساخت. ستاره سوزان نفت چنان پرفروغ و درخشنده در جنبش طبقه کارگر ظاهر شد که تابش اشعه آن تا دوردست‌ترین نقاط کشور امتداد یافت. مشعل فروزان نفت همه‌جا را روشن کرد. اعتصاب فراگیر و سراسری کارگران صنعت نفت در همان حال که زنگ بزرگ خطر را برای حاکمیت به صدا درآورد، به‌سرعت در سرتاسر کشور طنین افکند و شور و شوق و امید را درمیان کارگران و در مقیاس تمام جنبش کارگری بارور ساخت. تکرار اعتصاب سراسریِ سازمان‌دهی شده تر و در ابعادی گسترده‌تر با حضور بیش از ۷۰ هزار کارگر در بیش از ۱۰۰ شرکت و مؤسسه نفت و گاز و پتروشیمی در تابستان سال جاری (۱۴۰۰) نشان داد که کارگر نفت چنان بااراده و قدرت پای درصحنه مبارزه نهاده است که تا به خواست خود نرسد ترک صحنه نخواهد کرد. سال‌ها بود به‌رغم آنکه مبارزه‌ای فعال و پیشرفته در فولاد و هفت‌تپه و هپکو و آذر آب و امثال آن جاری بود اما در صنعت نفت و برخی صنایع دیگر مانند خودروسازی‌ها تحرک مشهودی دیده نمی‌شد و نوعی ناموزونی میان این دو بخش وجود داشت. با ورود نفت به صحنه مبارزه گام بسیار مهمی در جهت غلبه براین ناموزونی برداشته شد.

حجم بالای اعتصابات کارگری آن‌هم در شرایطی که طبقه حاکم سیاست سرکوب و احضار و بازداشت و اخراج فعالان کارگری را تشدید و برای صدها تن از کارگران پرونده‌سازی نموده است، نشان داد که با تشدید فشار و سرکوب نمی‌توان کارگران ناراضی و معترض را خاموش ساخت. ارتجاع حاکم دامنه سرکوب را تا آنجا گسترش داد که حتی وکیل کارگران هفت‌تپه را نیز بازداشت و محاکمه کرد. تمام تلاش خویش را برای ایجاد نفاق و دودستگی و جلوگیری از اتحاد کارگران به‌کاربسته است. طبقه حاکم با تحرکات خویش برای سرهم‌بندی کردن تشکل‌های جاسوسی به نام شوراهای اسلامی کار در واحدهای مختلف ازجمله در فولاد و هفت‌تپه و اخیراً در صنعت نفت، سعی نموده کارگران را کنترل کند. اما هیچ‌یک از این ترفندها مانع اعتصابات و مبارزات کارگری و گسترش آن نشده است. مادام که نظم حاکم پابرجاست و مادام که خواست‌های کارگران برآورده نشود، اعتصاب و اعتراض برای تحقق این خواست‌ها نیز ادامه خواهد داشت.

بررسی مبارزات کارگری در دو سال گذشته این واقعیت را اثبات می‌کند که علاوه بر خواست‌های صنفی و اقتصادی، خواست‌های سیاسی نیز در این مبارزات جایگاه مهمی داشته و خصلت سیاسی این مبارزات پررنگ‌تر شده است. پرچم کار و نان و آزادی و آلترناتیو شورایی همچنان در اهتزاز بود. هر جا طبقه کارگر در فراخوان تجمع و طرح این شعار پیش‌قدم شد و ابتکار عمل را در دست گرفت، بلافاصله مورد استقبال سایر زحمتکشان نیز قرار گرفت. اعتمادبه‌نفس طبقه کارگر تقویت شد. طبقه کارگر گام‌هایی در راستای اتحاد و همراهی با سایر اقشار زحمتکش برداشت و معلمان، بازنشستگان و دیگر اقشار زحمتکش در جبهه کارگران قرار گرفتند. به‌رغم تمام موانع و مشکلات و محدودیت‌های حکومتی و کرونائی، طبقه کارگر با شور و اشتیاق و باقدرت بیشتری به استقبال اول ماه مه رفت و در اشکال متنوعی ازجمله حضور خیابانی این روز را گرامی داشت و همبستگی طبقاتی خود را با کارگران سراسر جهان اعلام کرد. در بیانیه‌های متعددی که به این مناسبت انتشار یافت، افزون بر طرح مهم‌ترین خواست‌های سیاسی و اقتصادی، موضع‌گیری رادیکال علیه استثمار و نظام بهره‌کشی و دفاع قاطع از سوسیالیسم موج می‌زند. بیانیه‌هایی که سرشار از روحیه انترناسیونالیستی و حاکی از رشد و ارتقاء آگاهی سوسیالیستی طبقه کارگر است. مبارزات کارگری طی این دوره بار دیگر نشان داد که طبقه کارگر از این ظرفیت و شایستگی برخوردار است که رهبری تمام جنبش را در دست گیرد.

این واقعیت غیرقابل‌انکاری است که جنبش طبقه کارگر در فاصله دو سالی که از کنفرانس ۱۷ سازمان سپری‌شده گام‌های بسیار مهمی به جلو برداشته است. مبارزات و اعتصابات کارگری ازنظر کمی و کیفی رشدی چشمگیر و در صدر مبارزات توده‌ای قرار داشته است. ازنظر آگاهی سیاسی، تشکل و سازمان‌یابی نیز آشکارا رشد نموده و مسیر تکاملی را طی نموده است. در این بازه زمانی طبقه کارگر نه‌فقط درصحنه سیاسی حاضر و پیشتاز بود، بلکه در رأس آرایش سیاسی علیه طبقه حاکم قرار داشته است.

علی‌رغم پیشرفت‌های غیرقابل‌انکار جنبش طبقه کارگر اما هنوز کمبودهای جدی درزمینهٔ آمادگی کامل این طبقه و ابزارهای ضروری اعمال رهبری متشکل آن در تحولات سیاسی و انقلابی که باید تمام نظم موجود را از ریشه براندازد و آن را به پیروزی برساند وجود دارد. برای از میان برداشتن این ضعف‌ها و کمبودها باید با تمام توان تلاش کرد. جمهوری اسلامی به‌رغم آنکه رژیمی سرتاپا فاسد و در آستانه فروپاشی کامل است، اما خودبه‌خود سرنگون نمی‌شود. این رژیم را باید با اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه برانداخت. اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه اما انتهای پروسه‌ای است که با شتاب در جامعه جاری است. اعتصابات سراسری از نمونه اعتصاب فراگیر و سراسری کارگران نفت و گاز و پتروشیمی درحال گسترش است. با ایجاد کمیته‌های کارگری در محل کار و تولید، کمیته‌های اعتصاب و کمیته‌های هماهنگی اعتصاب از نمونه آنچه در برق و مخابرات و پتروشیمی و بخشاً در نفت بوجود آمد،  می‌توان و باید اعتصابات کارگری را گسترش داد و نه‌فقط اعتصاب سراسری در یک‌رشته معین را سازمان داد و زمینه اعتصاب در رشته‌های دیگر را مهیا ساخت بلکه می‌توان زمینه اعتصابات فرا رشته‌ای و پروسه ورود به اعتصاب عمومی سیاسی و سراسری را نیز تسریع کرد.

اعضاء، فعالین و هواداران سازمان باید حضور خود در محیط‌های کارگری را تقویت کنند و علاوه بر ایجاد هسته‌های سرخ کارگری، ایجاد کمیته‌های کارخانه و کمیته‌های اعتصاب و نیز کمیته‌های هماهنگی اعتصاب را در سرلوحه فعالیت‌های کارگری خود قرار دهند. کمیته‌های اعتصاب را در هر کارخانه و کارگاه و در هر پالایشگاه و نیروگاه و پتروشیمی و مرکز نفت و گاز و حفاری ایجاد کنیم و از پیوند این کمیته‌ها، کمیته‌های هماهنگی اعتصابات را سازمان دهیم. ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری ازجمله تشکل های مستقل در محل کار و تولید و ایجاد تشکل‌های فراواحدی و رشته ای و سراسری از مبرم‌ترین نیازهای جنبش کارگری و اعتصاب‌های متشکل و سراسری است.

پروسه مبارزه در نفت با سرعت شگفت‌انگیزی در جریان است. اعتصاب درازمدت و سراسری در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی اگرچه فروکش نموده است اما اعتصابات مکرر و پرشمار کارگران پیمانی و پروژه‌ای دراین یا آن شرکت ادامه یافته و مشعل مبارزه درنفت همچنان فروزان است. صنعت نفت تنها در ظرف کمتر از یک سال و نیم به‌اندازه چندین سال جلو آمد، از مرحله ایجاد کمیته‌های مخفی و کمیته‌های اعتصاب عبور کرد و وارد پروسه ایجاد کمیته هماهنگی و سازمانده اعتصاب و اعتراض کارگران نفت شد. اعتصابات فراگیر و سراسری در نفت، نویدبخش گسترش اعتصابات سراسری در سایر رشته‌ها و هموارشدن مسیر اعتصاب سیاسی عمومی و سراسری است. اعتصابات سراسری کارگری و حضور فعال طبقه کارگر در مبارزات جاری و تسخیر تمام فضای سیاسی جامعه، نمادی از نقش و اتوریته طبقه کارگر و تأثیر جنبش این طبقه بر کل جنبش انقلابی است. با گسترش اعتراضات و اعتصابات سراسری در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی، کارگر نفت در مدرسه اعتصاب تجربه می‌اندوزد و برای ایفای نقش مهمی که در جنبش این طبقه دارد، آرام‌آرام خود را تجهیز و آماده می‌کند. تجهیز و آمادگی نیروی کار شاغل در نفت که گردان مهمی از طبقه کارگر ایران است به یک معنا تجهیز و آمادگی کل این طبقه هم هست.

جامعه در تب‌وتاب یک تحول و دگرگونی عمیق سیاسی و اجتماعی می‌سوزد. انقلاب دق‌الباب کرده است. طبقه کارگر فرصت چندانی ندارد و برای انجام رسالت خویش در برپایی و رهبری انقلاب اجتماعی باید خود را تجهیز و آماده کند، نظم موجود را براندازد و حکومت شورایی خویش را مستقر سازد.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۴۴ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.