مردم فلسطین، اسیر رژیم اشغالگر اسرائیل

رژیم اسرائیل بار دیگر اقدامات سرکوبگرانه و تجاوزکارانه خود را علیه مردم ستمدیده فلسطین تشدید کرده است. در پی تلاش این رژیم اشغالگر برای تخلیه اجباری منازل فلسطینی‌ها در محله «شیخ جراح» در شرق بیت‌المقدس/ اورشلیم، در چند روز گذشته، درگیری‌های شدیدی میان مردم فلسطین با نیروی سرکوبگر اسرائیلی رخ داد. در جریان این درگیری‌‌ها صدها تن از مردم فلسطینی زخمی و دستگیر شدند. رویترز تعداد زخمی‌ها را بیش از ۲۰۰ تن اعلام کرد. در همین حال، دو تن از فلسطینیان نیز در شمال کرانه باختری با ادعای جعلی جلوگیری از اقدام تروریستی توسط نیروی مرزی اسرائیل به قتل رسیدند.

این اقدامات سرکوبگرانه و تجاوزکارانه دولت اسرائیل واکنش بین‌المللی گسترده‌ای را در پی داشت. سخنگوی کمیسر عالی سازمان ملل از اسرائیل خواست تا فوراً تخلیه اجباری منازل فلسطینی‌ها را در سرزمین‌های اشغالی متوقف کند.

وی گفت: ما تأکید می‌کنیم که بنا بر قوانین بین‌الملل، بیت‌المقدس شرقی بخشی از سرزمین اشغالی فلسطین است و قدرت اشغالگر  نمی‌تواند اموال خصوصی را در سرزمین‌های اشغالی مصادره کند.

وی همچنین از اسرائیل خواست به آزادی بیان و تجمع ازجمله برای افرادی که علیه تخلیه اعتراض می‌کنند، احترام بگذارد .

دولت‌های اروپائی و آمریکا نیز در بیانیه‌های بی‌خاصیتی که همواره با تشدید بحران در فلسطین انتشار می‌دهند، اما تاکنون نتوانسته جلو اقدامات اشغالگرانه و سرکوبگرانه رژیم اسرائیل را بگیرد،  خواستار توقف  ساخت‌وسازها در شهرک‌های غیرقانونی در مناطق اشغالی شرق اورشلیم و کرانه باختری، شدند.

پنج دولت اروپائی در بیانیه‌ای اعلام کردند : “ما از دولت اسرائیل می‌خواهیم تا تصمیم خود برای ساخت ۵۴۰ واحد مسکونی منطقه هارحوما در اراضی اشغالی کرانه باختری را متوقف کند و به سیاست گسترش شهرک‌سازی در سراسر سرزمین‌های اشغالی فلسطینیان پایان دهد.”

قرار است اتحادیه عرب نیز روز دوشنبه جلسه‌ای اضطراری برای پیگیری تحولات در فلسطین اشغالی برگزار کند.

اما بعید است این موضع‌گیری‌ها به تنهائی بتواند رژیم اسرائیل را که در سال‌های اخیر مدام دست به اقدامات سرکوبگرانه و تعرضی علیه مردم فلسطین و سرزمین آن‌ها زده است، متوقف سازد.

دلیل اصلی آن نیز ضعف و شکاف‌های درونی جنبش مردم فلسطین، فقدان یک رهبری انقلابی و متحدان قدرتمند بین‌المللی است.  بی‌تردید یکی از عوامل مؤثر در تضعیف جنبش مردم فلسطین و قدر قدرتی اسرائیل، چرخش به راست در اوضاع سیاسی جهان در چند دهه اخیر و تضعیف چپ رادیکال در عرصه جهانی است که تأثیر مستقیم خود را بر این جنبش برجای گذاشته است. نخستین نتیجه آن نیز رشد گروه‌های ارتجاعی اسلام‌گرا نظیر حماس و جهاد اسلامی و چرخش به راست در سازمان آزادی‌بخش فلسطین بوده است.

به‌ویژه آنچه باعث تضعیف روزافزون این جنبش شده و به اسرائیل میدان داده است که دست به هر تجاوز و سرکوبی بزند، سلطه گروه‌ها و دولت‌های ارتجاعی اسلام‌گرا در این جنبش است که کوشیده‌اند آن را از مبارزه‌ای برای رهایی یک ملت تحت ستم و اشغال ، به مبارزه‌ای مذهبی و اسلامی تبدیل کنند. این واقعیت بر کسی پوشیده نیست که در طول سه دهه اخیر که گروهای اسلام‌گرا بر این جنبش مسلط شده‌اند، اسرائیل مدام شهرهای فلسطینی را بمباران کرده و مناطق ‌دیگری از سرزمین مردم فلسطین را به اشغال درآورده است. حامی این گروه‌های اسلام‌گرا دولت‌های ارتجاعی امثال جمهوری اسلامی ایران و دولت ترکیه اند که مسئله آن‌ها نه رهایی مردم فلسطین از چنگال اشغالگر، بلکه سیاست‌های توسعه‌طلبانه است. برای آن‌ها فلسطین، بهانه و دست‌آویزی برای پیشبرد این سیاست‌هاست. یکی در پی احیای امپراتوری عثمانی است و دیگری در پی ایجاد یک امپراتوری شیعه‌گرای اسلامی.

این حقیقت بر هرکس که کمی آگاهی داشته باشد، روشن است، رژیمی از نمونه جمهوری اسلامی که مردم کشور ایران را با وحشیانه‌تری شیوه‌های سرکوب و کشتار به بند کشیده و به اسارت درآورده است، هرگز نمی‌تواند طالب رهایی یک ملت اسیر و سرزمینی تحت اشغال باشد. این رژیم چیزی جز این از فلسطین نمی‌خواهد که دامنه نفوذ سیاسی و مذهبی خود را در منطقه خاور میانه  بسط دهد. سران ارتجاع اسلامی حاکم بر ایران پنهان نمی‌کنند که مسئله فلسطین یک مسئله ملی، مسئله یک ملت اسیرو مبارزه ملتی تحت اشغال برای رهایی از چنگال اشغالگر نیست، بلکه  جزئی از دیدگاه قرون‌وسطایی “امت اسلامی” جمهوری اسلامی است که این رژیم برای احیای آن تلاش می‌کند.

از همین روست که خامنه‌ای  در سخنرانی اخیرش روز جمعه ۱۷ اردیبهشت تأکید داشت ” ماجرای فلسطین، همچنان مهم‌ترین وزنده‌ترین مسئله‌ی مشترک امّت اسلامی است.” این “امت اسلامی”  آشکارا نفی موجودیت مردم فلسطین به‌عنوان یک ملت است.از دیدگاه وی آنچه به‌عنوان  مسئله فلسطین مطرح است، نزاع دو فرقه مذهبی است. فرقه یهودی که سرزمین گروهی از پیروان فرقه دیگر به نام اسلام  را اشغال کرده است و تبدیل‌شده است به مهم‌ترین مسئله آنچه که در واقعیت وجود ندارد. یعنی خرافه‌ای به نام “امت اسلامی” . به‌جز در ذهن یک مرتجع چیزی به نام “امت اسلامی” وجود ندارد. همان‌گونه که امت مسیحی، یهودی، هندو، بودائی وجود ندارد. آنچه در دنیای کنونی وجود دارد،  کشورهایی است  با ملت‌های معین، طبقات متخاصم و دولت‌هایی که از منافع طبقه سرمایه‌دار دفاع می‌کنند. درست همانند ایران که ملتی وجود دارد، که در آن، دوطبقه متخاصم سرمایه‌دار و کارگر رو درروی هم در جنگند ولو این‌که کارگر و سرمایه‌دارش به مذهب اسلام باور داشته باشند و دولتی دینی به نام جمهوری اسلامی که وظیفه‌اش حراست از منافع طبقه ستمگر سرمایه‌دار و اسارت طبقه کارگر است.

دقیقاً تحت لوای همین خرافه “امت اسلامی” است که جمهوری اسلامی بیشترین ضربه را به جنبش مردم فلسطین وارد آورده است. نه صرفاً از طریق ایجاد و تقویت گروه‌های اسلام‌گرا ، ایجاد شکاف در درون جنبش مردم فلسطین و تضعیف آن، بلکه به‌رغم ادعاهای پوشالی ضد اسرائیلی، عملاً موقعیت سیاسی  رژیم اسرائیل را در منطقه خاورمیانه نیز تقویت کرده است.

سیاست پان اسلامیستی و توسعه‌طلبانه جمهوری اسلامی باعث گردید که تعدادی از دولت‌های عربی منطقه که سابق بر این لااقل ازنظر سیاسی و بین‌المللی  پشتیبان مردم فلسطین بودند ، به آغوش اسرائیل پناه ببرند و در مقابل خطر جمهوری اسلامی، وارد اتحاد با این دولت شوند و روزبه‌روز موقعیت سیاسی اسرائیل را تقویت کنند. حالا از “امت اسلامی” و “دنیای اسلام” در کنار جمهوری اسلامی علی مانده و حوضش. در تمام منطقه خاورمیانه به‌طور واقعی در کنار جمهوری اسلامی تنها یک دولت مانده که  آن‌هم سوریه است. با این اوصاف  حتی یک بچه‌مدرسه‌ای هم این را می‌فهمد که توازن قوای منطقه‌ای و بین‌المللی در این دو، سه دهه اخیر به زیان مردم فلسطین برهم‌خورده است. اما دیکتاتور خیالاتی و غرق در توهمات پوشالی در همین سخنرانی روز جمعه ادعا کرد ” امروز موازنه‌ی قوا به نفع دنیای اسلام تغییریافته است….رشد نیروهای مقاومت در حساس‌ترین مناطق اسلامی، رشد توانایی‌های دفاعی و هجومی آنان، رشد خودآگاهی و انگیزه و امید در ملّت‌های مسلمان، رشد گرایش به شعارهای اسلامی و قرآنی، رشد علمی، رشد استقلال‌طلبی و خوداتکائی در ملّت‌ها، نشانه‌های مبارکی است که آینده‌ی بهتر را نوید می‌دهد.” و دست‌آخر هم نتیجه می‌گیرد:  ” حرکت نزولی و روبه‌زوال رژیم دشمن صهیونیستی آغازشده و وقفه نخواهد داشت.”

علی خامنه‌ای یا معنای برهم خوردن توازن قوای منطقه‌ای و بین‌المللی را نمی‌فهمد، یا مثل هر دیکتاتور دیگری در دنیای توهمات،  یاوه‌سرائی می‌کند. این به‌اصطلاح” دنیای اسلام” که گویا توازن قوا به نفع آن تغییر کرده است، یک سر آن دولت‌های کشورهای عربی منطقه‌اند که اساساً موجودیت آن‌ها وابسته به حمایت قدرت‌های امپریالیست اروپائی و آمریکاست و سر دیگر آن جمهوری اسلامی است که حتی برای تأمین مایحتاج روزمره مردم ایران و حمایت سیاسی و بین‌المللی ، به چاکر و دنبالچه امپریالیسم چین و روسیه تبدیل‌شده است. این به‌اصطلاح دنیای اسلام کوچک‌تر از آن است که وارد بحث‌های بزرگ‌تر از قد و قواره‌‌ خود شود.

درحالی‌که مردم ستمدیده فلسطین، روزمره زیر فشارها و سرکوبگری‌های رژیم اشغالگر قرار دارند و اوضاع پیوسته به زیان آن‌ها تغییر کرده است،  خامنه‌ای یاوه‌سرائی می‌کند و برای مردم فلسطین لالائی می‌خواند و ادعا می‌کند:  ” حرکت نزولی و روبه‌زوال رژیم دشمن صهیونیستی آغازشده و وقفه نخواهد داشت.” این اراجیف چیزی از واقعیت معضلات مردم ستمدیده فلسطین و گرفتاری آن‌ها در چنگال یک رژیم اشغالگر، کم نمی‌کند.

مردم فلسطین برای برون‌رفت از بن‌بستی که در آن گرفتارشده‌اند و نجات از شر رژیم اشغالگر و ستمگر اسرائیل، راه دیگری جز یک تحول سیاسی درونی، گسست از گروه‌ها و دولت‌های اسلام‌گرا ، ایجاد سازمان‌های جدید کارگری، رادیکال و چپ، جلب حمایت کارگران و زحمتکشان و سازمان‌های چپ و صلح‌طلب اسرائیلی و اتحاد با جنبش‌های کارگری و سازمان‌‌های چپ رادیکال جهان ندارند. مادام که این تحول رخ ندهد، راه نجاتی از فجایع رژیم صهیونیستی و اشغالگر اسرائیل وجود نخواهد داشت و در بر همین پاشنه کنونی خواهد چرخید.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۱۹  در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.