دانش‌آموزان هم وارد خیابان شده‌اند

۱۳ اردیبهشت دانش‌آموزان پایه ۱۲ و ۹ در اعتراض به اعلام حضوری بودن امتحانات در شهرهای مختلف از جمله یزد، فولاد شهر اصفهان، قزوین، کرج، گلپایگان، زنجان، بروجرد، خرم‌آباد، شیراز، بیرجند، تبریز، سمنان، ممسنی، اردبیل و شهرکرد به صورتی هماهنگ در برابر ادارات آموزش و پرورش دست به اعتراض زدند. این اعتراض در روز جمعه ۱۸ اردیبهشت نیز در برخی از شهرهای دیگر از جمله ایلام، همدان، کرمان، بندرعباس و نسیم شهر (تهران) در برابر ادارات آموزش و پرورش تکرار شد. “امتحان حضوری، نمی‌خوایم”، “آموزش مجازی، امتحان حضوری”، “امتحان حضوری با کرونا نمیشه”، “حضوری کفن می‌خواد! نداریم”، “توپ تانک فشفشه حضوری باید جمع بشه” از جمله شعارهای دانش‌آموزان بودند. هم‌چنین بازوی سرکوب رژیم در شهرهای قزوین، فولاد شهر و یزد در پاسخ به اعتراضات برحق و مسالمت‌آمیز دانش‌آموزان با باتوم و اسپری فلفل به آن‌ها هجوم برده و به اعتراض دانش‌آموزان وحشیانه پایان دادند. در قزوین و در حالی که دانش‌آموزان با شعارهای خود به برگزاری امتحانات حضوری اعتراض می‌کردند، نیروی انتظامی ضمن ضرب و شتم دانش‌آموزان، بیش از ده تن از آن‌ها را که بین ۱۵ تا ۱۸ سال سن داشتند به محوطه اداره آموزش و پرورش کشانده و تا عصر در محوطه اداره محبوس کردند. این اقدام جنایت‌کارانه‌ی نیروی انتظامی بدون هیچ‌گونه اعتراضی از سوی مقامات اداره آموزش و پرورش و در واقع با هماهنگی کامل آن‌ها صورت گرفت. در یزد و فولاد شهر نیز نیروی انتظامی با استفاده از باتوم و اسپری فلفل دست به سرکوب دانش‌آموزان زد. دانش‌آموزان یزدی نیز در پی تهاجم نیروی انتظامی شعار “نترسید، نترسید ما همه با هم هستیم” سر دادند.

در پی این اعتراضات و عمل وحشیانه نیروی انتظامی که با سکوت تاییدآمیز مقامات وزارت آموزش و پرورش همراه بود، برخی از تشکل‌های صنفی معلمان از جمله انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی، کانون صنفی فرهنگیان یزد، کانون فرهنگیان استان اصفهان، مجمع فرهنگیان استان اصفهان، انجمن صنفی فرهنگیان سقز و زیویه، کانون صنفی فرهنگیان گیلان، کانون صنفی فرهنگیان اسلامشهر، کانون صنفی معلمان ایران (تهران) و گروه‌های تلگرامی نوزده اسفند و چالش صنفی معلمان ایران با انتشار اطلاعیه‌هایی از خواست دانش‌آموزان حمایت کرده و به سرکوب اعتراض آن‌ها و سکوت مقامات آموزش و پرورش اعتراض کردند.

اما دولت جمهوری اسلامی در ادامه دهن کجی به خواست و اعتراضات سراسری دانش‌آموزان و حمایت معلمان از خواست‌های آن‌ها، بار دیگر بر حضوری بودن امتحانات تاکید کرد. علیرضا رئیسی سخنگوی “ستاد ملی مقابله با کرونا” روز شنبه ۱۸ اردیبهشت و در پایان به اصطلاح جلسه این ستاد، ضمن اعلام برگزاری حضوری کنکور سراسری گفت: ” آزمون پایه نهم به صورت حضوری ۲۷ اردیبهشت تا ۲۴ خرداد برگزار می‌شود. همچنین آزمون پایه دوازدهم ۲۷ اردیبهشت تا ۲۴ خرداد برگزار خواهد شد. آزمون سنجش ملی پایه ششم ۲۵ اردیبهشت به صورت حضوری برگزار می‌شود”. او در ابتدای سخنان خود و برای توجیه این تصمیم غیر علمی و ضد انسانی “ستاد ملی مقابله با کرونا” در رابطه با شیب گسترش بیماری کرونا گفت: “روند کلی کشور، روند رو به نزولی است و امیدواریم با رعایت بیشتر پروتکل‌ها، میزان بیماری با سرعت بیشتری کم و تخت‌های بیشتری در بیمارستان‌ها خالی شود”. او هم‌چنین مانند رئیس خود حسن روحانی، از “مردم” به خاطر “رعایت پروتکل‌های بهداشتی در شب‌های قدر” تشکر کرد!!

تصمیم “ستاد ملی مقابله با کرونا” تنها چند روز پس از اعتراضات سراسری دانش‌آموزان، بار دیگر نشان داد که تصمیمات اتخاذ شده از سوی این ستاد سیاسی است و نه علمی. ستادی که تمامی تصمیمات‌ آن در طول موجودیت‌‌اش تنها در راستای خواست و توجیه سیاست‌های حکومت بوده است. اعلام حضوری بودن امتحانات توسط سخنگوی این ستاد ضد مردمی در حالی‌ست که تنها چند روز قبل‌تر (۱۵ اردیبهشت) و در پی اعتراضات دانش‌آموزان، براساس سند منتشره در شبکه‌های اجتماعی، مدیر کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان از ترس گسترش اعتراضات، طی بخشنامه‌ای امتحانات حضوری را تا اعلام تصمیم “ستاد ملی مقابله با کرونا” لغو کرده بود. حال با تصمیم ستاد فوق، وزارت آموزش و پرورش برای اقدام غیرانسانی خود پوشش قانونی “لازم” را تهیه کرد.

اما چرا حکومت اسلامی به سرعت وارد عمل شد و “ستاد ملی مقابله با کرونا” مجوز امتحانات حضوری را صادر کرد؟!

مساله حکومت نه سلامت دانش‌آموزان است و نه اساسا “ضرورت” و یا “عدم ضرورت” امتحان حضوری، مساله اصلی حکومت اسلامی در تمامی تصمیمات آن حفظ حکومت اسلامی است. حفظ حکومت و مصلحت آن اساس تمامی تصمیمات حکومت است، حکومتی که گمان می‌برد عقب‌نشینی‌اش در برابر جنبش‌های اجتماعی می‌تواند به آن‌ها روحیه مضاعف داده و این جنبش‌ها را که در اساس خواست‌شان سرنگونی حکومت اسلامی است به مبارزات بیش‌تر و گسترده‌تری سوق دهد. برخورد وحشیانه نیروی انتظامی، سکوت تاییدآمیز مقامات وزارت آموزش و پرورش و در نهایت تصمیم فوری “ستاد ملی مقابله با کرونا” همگی همسو و در راستای همین سیاست هستند.

اما این اعتراضات از کجا شروع شد و اهمیت این اعتراضات در چیست؟!

اول این‌که اعتراض دانش‌آموزان اعتراضی‌ست کاملا بر حق و بر زمینه واقعیات امروز جامعه که ویروس کرونا بویژه از میان محرومان جامعه در حال قربانی گرفتن است. شرایطی که رعایت بسیاری از اصول مقابله با شیوع کرونا را برای همین دانش‌آموزان که فرزندان کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه هستند ضروری کرده است، نه فقط برای سلامت خود آن‌ها که برای سلامت تمامی اعضای خانواده‌شان، آن‌هم در حالی که حتا مقامات خودفروخته‌ی بهداشت و درمان جمهوری اسلامی به سرایت شدید این بیماری و خانوادگی شدن بیماری بارها اعتراف کرده‌اند. شرکت در امتحانات حضوری می‌تواند هم دانش‌آموزان را بیمار کند و هم این‌که دانش‌آموز بیمار ویروس کرونا را با خود به خانه می‌برد و این‌گونه تمامی افراد خانواده بیمار می‌شوند.

در سال گذشته نیز بسیاری از کشورها امتحانات حضوری را به همین دلیل لغو کردند و عموما ارزیابی معلمان از دانش‌آموزان جای امتحانات حضوری را گرفت، اما در سال جاری به دلیل این‌که در کشورهای اروپایی چشم‌انداز مهار کرونا به دلیل واکسیناسیون گسترده وجود دارد و در اغلب آن‌ها دبیرستان‌ها آموزش حضوری را تا حدودی شروع کرده‌اند، امکان امتحانات حضوری نیز در محدوده‌ای در چشم‌انداز وجود دارد.

در ایران اما این چشم‌انداز اساسا وجود ندارد. هم اکنون حتا برخی مقامات بهداشتی برخلاف سخنگوی “ستاد ملی مقابله با کرونا” از احتمال وخیم‌تر شدن شرایط در روزهای آینده خبر داده‌اند. زالی “فرمانده عملیات مقابله با کرونا در تهران” ۱۵ اردیبهشت از احتمال بروز خیز جدید کرونا با ویروس جهش یافته خبر داد و گفت: “انتظار داریم خیزهای بعدی با وجود ویروس‌های جهش‌یافته وجود داشته باشد؛ خیزهایی که در آینده نه چندان دور با ویروس‌های جدید قابل پیش‌بینی هستند… قطعا در ویروس‌های جدید سرایت‌پذیری افزایش پیدا می‌کند که به تبع آن بیمار بستری و فوتی‌ها نیز افزایش پیدا خواهد کرد” (دنیای اقتصاد). خبرگزاری “تسنیم” وابسته به سپاه پاسداران نیز یک روز بعد (۱۶ اردیبهشت) در گزارشی نوشت: “آمار‌ها صعودی و نگران‌کننده شده… تحقیقات جدید نشان داده است کودکان هم در ویروس‌های جهش‌یافته کرونا از این بیماری مصون نیستند و باید دستورالعمل‌های بهداشتی برای این گروه‌های سنی نیز به‌طور کامل رعایت شود”. روز جمعه ۱۷ اردیبهشت نیز نادر توکلی معاون درمان ستاد کرونا در استان تهران گفت: “ما کماکان در پیک بیماری هستیم و شاید تا یک ماه آینده از این وضعیت خلاصی پیدا نکنیم. در حال حاضر با افزایش موارد سرپایی مواجه هستیم و تا دو هفته آینده هم موارد بستری بیمارستانی افزایش خواهد یافت. در واقع شاید روند افزایشی شدید نباشد اما کاهش محسوسی در موارد بستری و سرپایی در پایتخت نخواهیم داشت” (خبرگزاری ایسنا). خلاص نشدن از شرایط کنونی تا یک ماه آینده یعنی این که تقریبا از زمان شروع امتحانات حضوری تا پایان آن، شرایط حاد کنونی کرونایی بر کشور هم‌چنان حاکم خواهد بود. اما برخلاف تمامی آن‌چه که این شرایط واقعی به انسان‌های عاقل می‌آموزد، مقامات وزارت آموزش و پرورش و “ستاد ملی مقابله با کرونا” برعکس بر امتحان حضوری پافشاری می‌کنند!!

موضوع مهم و اصولی دیگری که دانش‌آموزان بر آن در اعتراضات خود تاکید کردند، این است که در طول سال تحصیلی جاری آموزش حضوری تعطیل بوده و تنها آموزش مجازی آن هم با مشکلات و ضعف‌های بسیار برقرار بوده است. مساله اصلی آموزش و پرورش نیز باید آموزش باشد و نه امتحان. جدا از این که امتحان به شکل کنونی و مرسوم آن در ایران اساسا در آموزش و پرورش نوین جایی ندارد، برگزاری امتحانات حضوری در شرایط کنونی می‌تواند موجب استرس و یا ضربه خوردن روحی دانش‌آموزان شود که احیای آن سال‌ها طول می‌کشد و یا این که بر آینده زندگی دانش‌آموزان تاثیرات منفی برجای بگذارد. این در حالی‌ست که وزارت آموزش و پرورش (و به طور کلی حکومت اسلامی) در تمام این مدت از زیر بار مسئولیت خود برای ایجاد زیربناهای لازم و مناسب برای بالا بردن کیفیت آموزش مجازی و تهیه ابزارهای ضروری سخت‌افزاری و نرم‌افزاری برای دانش‌آموزان و معلمان شانه خالی کرده است و آموزش مجازی تا این حد نیز نتیجه فداکاری معلمان و تلاش شبانه‌روزی آن‌ها بوده است. اما همان‌طور که گفته شد هیچ‌کدام از این موارد برای حکومت اسلامی مهم نیست. حکومت اسلامی حتا نظر معلمان را نیز گوش نمی‌دهد و تنها می‌خواهد اقتدار خود را نشان دهد و این که حکومت تصمیم‌گیرنده است نه مردم!

دانش‌آموزانی که با آمدن به خیابان خواستار بدست آوردن حق‌شان (لغو امتحان حضوری) هستند، فرزند همان کارگران و معلمانی هستند که برای رسیدن به حق‌شان به خیابان‌ها آمدند، فرزند همان بازنشستگانی هستند که هر هفته با شعار “تنها کف خیابون بدست میآد حق‌مون” به خیابان می‌آیند، آن‌ها فرزند کارگران و زحمتکشان هستند و در کنارشان خواهند ماند. شکی نیست که فرزندان سرمایه‌داران و مقامات فاسد جمهوری اسلامی که از بهترین امکانات در مدارس غیردولتی که شهریه‌های‌شان سر به فلک می‌کشد برخوردارند، هرگز با چنین مشکلاتی روبرو نیستند.

اگر رژیم به خواست دانش‌آموزان تا این‌جا بی‌اعتنا بوده و چماق و “قانون” را بالای سر برده، ادامه همان سیاستی‌ست که در برابر دیگر جنبش‌های اجتماعی به‌کار می‌برد، همان سیاستی که روز یکشنبه نیز در قبال بازنشستگان به کار برد و گله‌های سرکوب خود را برای جلوگیری از اعتراض یکشنبه‌های بازنشستگان بسیج کرد. اما شکی نیست که حکومت اسلامی به سادگی نمی‌تواند صدای دانش‌آموزانی را که تحت تاثیر شرایط سیاسی جامعه به خیابان‌ها آمده‌اند به عقب براند. بویژه پافشاری حکومت بر تصمیم غلط و غیرانسانی خود می‌تواند به اعتراضات جدید و چه بسا گسترده‌تر دانش‌آموزان منجر شده و اعتراضات دانش‌آموزی را به مثابه یک جنبش اعتراضی جدید با دیگر جنبش‌های اجتماعی همراه سازد. کافی‌ست در نظر داشته باشیم که به جز اعتراض سراسری و هفتگی یکشنبه‌های بازنشستگان در همین هفته کارگران نفت در روز دوشنبه و معلمان در روز سه شنبه فراخوان تجمع اعتراضی صادر کرده‌اند و این جدا از تجمعات اعتراضی روزانه‌ای است که در جای جای کشور بویژه توسط کارگران شاهد آن هستیم.

جدا از این، اعتراضات اخیر دانش‌آموزان یک تجربه واقعی نیز برای‌شان بود که در ادامه حرکات اعتراضی‌شان به آن‌ها کمک خواهد کرد و بر این نکته بسیار با اهمیت نیز باید انگشت گذاشت که سازماندهی اعتراض سراسری توسط دانش‌آموزان بویژه با توجه به تسلط آن‌ها بر ابزارهای نوین سازماندهی از طریق شبکه‌های اجتماعی، نشان داد که رژیم دچار اشتباه محاسباتی شده است. ماشین سرکوب رژیم نمی‌تواند جنبش دانش‌آموزی را که تحت تاثیر شرایط انقلابی حاکم بر جامعه، با این روحیه و سازماندهی گسترده که تازه به حرکت درآمده خاموش سازد، این جنبش حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و از آن بیشتر خواهیم شنید، از فرزندان کارگران و زحمتکشان.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۱۹  در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.