چرا فقرزده ایم؟

نوشته زیر به قلم رفیق افشین اسدی است که مرداد سال ۹۹ برای سازمان ارسال نمود و با امضای ” یک کارگر مبارز” در سایت سازمان درج شد. به پاس احترام و دریادبود رفیق نشریه کار اقدام به درج آن می‌کند.

چرا با اینکه سخت کار می کنیم ازامکانات ورفاه کافی برخوردار نیستیم و رنج میبریم؟

چرابا اینکه میل وتخصص کارکردن داریم، گاهی بیکارمی‌شویم وبی حقوق، وتازه بعد از یافتن کار باید ماه ها جان بکنیم تا شاید خود وخانواده هایمان را از چنبره فقر وبدهی هایی که در بیکاری دچار شده ایم رها کنیم؟

چرا ما باآنکه سال‌ها زحمت می‌کشیم نمی‌توانیم یک‌خانه مناسب یک ماشین معمولی یک بیمه مناسب و حتی یک تغذیه مناسب داشته باشیم؟

چرا بعضی وقت‌ها از ترس فقر و گرسنگی و برای حفظ همین اندک درآمدمان مجبور به تملق و نالوطی‌گری و کارهایی می‌شویم که در شرایط عادی هرگز خوش نداریم آن‌گونه باشیم؟

چه چیزی باید باشد یا نباشد یا تغییر کند که ما بتوانیم بدون آنکه ناراضی باشیم نالوطی باشیم عصبانی و رنجیده باشیم زندگی کنیم؟

چه تغییراتی می‌تواند باعث بشود که ما،علاوه بر آنکه خوب و سخت و سودمند کار می‌کنیم، خانواده‌هایمان هم در رفاه باشند، مهربان و شریف و خوشحال باشیم و آن‌طور که دلمان می‌خواهد زندگی کنیم؟

 

چه چیزی و چه کسانی نمی‌گذارند و به نفعشان نیست که ما،آن‌گونه که باید و حقمان است و آن‌طور که می‌خواهیم زندگی کنیم؟

تمام این رنج‌ها یک دلیل دارد : نابرابری

نابرابری یعنی یک نفر،ده ،صد و هزار خانه دارد و میلیون‌ها نفر خانه‌ای ندارند.

یعنی :یک نفر،ده و صد و هزاران میلیارد ثروت دارد میلیون‌ها نفر هیچ‌ندارند.

یعنی :جمعیت انبوهی که کار می‌کنند و تولید می‌کنند و خدمت می‌کنند و زحمت و رنج می‌کشند در فقر و غم بسوزند و عده‌ای که تنها کارشان پول‌شماری است خوش بگذرانند و مرفه باشند و ثروتمند و خوشحال.

قانون یعنی چه؟

قانون، قول و قراری است که یک جمع یا نمایندگان چندین جمع برای حفظ نظم ،صلح و منافع همگانی در زندگی جمعی،در بین خودشان وضع می‌کند.

اگر این قول و قرار مورد رضایت و قبول اکثریت این جمع نباشد تبدیل به قانون نمی‌شود و اگر قانونی بعد از اجرا مورد مخالفت اکثریت آن جمع واقع شود لغو می‌گردد.

حال اگر بازور یا فریب و تقلب عده‌ای خود را نماینده آن جمع جا زده  و قوانینی وضع و تصویب کنند که خلاف و علیه منافع و صلاح اکثریت باشد چه؟

حال اگر به‌زور اسلحه، قانونی که سرمایه‌داران نوشته و بر جامعه تحمیل کرده که به آن‌ها اجازه می‌دهد یک نفر،ده،صد و یا هزاران نفر را به بردگی بگیرند و از زحمتشان بر ثروت خود بیافزاید چه؟

اکنون‌که قانون می‌گوید : ما باید کارکنیم و زحمت و رنج ببریم تا سرمایه‌دار پول بشمرد و مال اضافه کند و خوش بگذراند چه؟

پس: این قانون نه‌تنها انسانی و شرافتمندانه نیست که عین ظلم و تجاوز است و باید تغییر کند.

چه باید بکنیم ؟ چه می‌توانیم بکنیم؟

اول باید:

آگاهی پیدا کنیم که حق ما و خانواده‌هایمان، کار کردن و رنج کشیدن و فقیر بودن نیست.

آگاهی پیدا کنیم که فقر ما نه تقدیر الهی که تقصیر و محصول توطئه عده‌ای طماع ،حریص و خودخواه است که با وضع و اتکا به قوانین ضد انسانی و ناعادلانه و خلاف منافع اکثریت مردمان زحمتکش(هشتاد درصد مردم دنیا)،تمام امکانات و ثروت را در چنگ خود گرفته و ما را به بردگی واداشته‌اند.

آگاهی پیدا کنیم که برای پایان دادن به این رنج که نمی‌گذارد زندگی کنیم و نمی‌گذارد خوشحال باشیم نمی‌گذارد خانواده و فرزندانمان آسوده و در رفاه باشند.باید کاری کرد.

وقتی آگاه شدیم و این آگاهی را آن‌چنان درونی کردیم که به جانمان چسبید و هویت و شخصیتمان شد

آنگاه

می‌فهمیم که:

چه باید بکنیم

 یک کارگر مبارز

مرداد ۹۹- ایران

POST A COMMENT.