طالبان در افغانستان و پاکستان

به زودی ۹ سال از سرنگونی رژیم طالبان با حمله ی نظامی آمریکا به افغانستان می گذرد. هر چند اکنون بیش از یک صد و پنجاه هزار نیروی نظامی “ناتو” افغانستان را به بهانه ی مبارزه با طالبان و تروریسم اشغال کرده اند، هر چند روز بیست و هفتم شهریور مضحکه ای به نام انتخابات مجلس در افغانستان برپا شد تا اوضاع نسبتاً طبیعی جلوه داده شود، اما شواهد و قرائن موجود نشان می دهند که متأسفانه طالبان و اسلامگرایان کماکان نه فقط در افغانستان که در پاکستان نیز به زودی به سوی اضمحلال و شکست نمی روند.

هر روز رسانه ها خبری از درگیری در افغانستان و پاکستان پخش می کنند که یک سوی آن قوای اشغالگر در افغانستان  قرار دارند و در  سوی دیگر طالبان و گروه های مختلف وابسته به آن. روز پنجم مهر رویترز از یک “نبرد مهم” علیه طالبان  خبر داد که در آن نیروهای “ناتو” به همراه ارتش نوپای افغانستان که همو تربیتش کرده است، شرکت دارند. رویترز افزوده است که این عملیات بی شک با نبردهای سهمگینی در جنوب افغانستان همراه خواهند شد.

در رابطه با انتخابات قوه ی مقننه هم همانطور که انتظار می رفت دامنه تقلبات چنان گسترده بود که حتا کمیسیون انتخاباتی که دولت فاسد و دست نشانده ی کرزای به راه انداخته است در پنجم مهر ماه اعلام کرد که باید آرای هفت ولایت از سی و چهار ولایت دوباره شمرده شود چرا که شکایت زیاد شده و نتیجه شمارش معقول به نظر نمی رسد! باید یادآوری کرد که در روز انتخابات بیش از هفده تن در درگیری ها کشته شدند و بسیاری از مراکز رأی گیری به علت عدم امنیت هرگز درهای خود را باز نکردند. البته آقای کرزای در یک شرایط مشابهی در سال گذشته دوباره “انتخاب” شد! در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته فقط ۳۰ % واجدان حق رأی در انتخابات شرکت کردند.

پرسشی که در رابطه با اوضاع افغانستان و همچنین پاکستان مطرح می شود این است که چگونه است که نیروهای بسیار مجهز نظامی مانند ارتش آمریکا، فرانسه، انگلستان و دیگر قوای شرکت کننده در اشغال افغانستان در چارچوب پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) نتوانسته اند پس از سال ها نبرد از پس نیروهای طالبان و دیگر اسلامگرایان مانند شبکه حقانی و غیره برآیند و چرا طالبان توانایی پیشروی و حفظ مناطقی را از دست نداده است؟

تضادهای قدرت های جهانی و منطقه ای اکنون سال هاست که در افغانستان نمود پیدا کرده است. دولت پاکستان همواره خواهان استقرار دولتی در افغانستان بوده است که حافظ منافع آن باشد و این در حالی ست که هندوستان همیشه در مخالفت با طالبان عمل کرده است به طوری که هندوستان از اصلی ترین حامیان اتحاد شمال بود که زمانی توسط مسعود به جنگ علیه طالبان مشغول بود. زمانی که رژیم طالبان سرنگون شد هندوستان سریعاً یک میلیارد و دویست میلیون دلار در زیرساخت ها، بخش بهداشتی و آموزشی افغانستان سرمایه گذاری نمود. هندوستان همچنین به گسترش مناسبات خود با دولت کرزای دست زد و از او حمایت کرد. پاکستان که دارای تضادهای گسترده ای با هندوستان است از سیاست های آن به هراس افتاد و علیرغم فشارهای آمریکا هرگز به ارتش آن اجازه نداد که پایگاه های طالبان افغان در پاکستان را نشانه رود و فقط با ضربه زدن به القاعده موافقت نمود. این چنین بود که طالبان پاکستانی در وزیرستان جنوبی تلفات بسیاری متحمل شد، هر چند پس از آن پاکستان را به یک رشته عملیات انتحاری به صحنه ی کشتارهای خونین بدل کرد.

پاکستان همواره تصور می کند که نیروهای خارجی که افغانستان را به اشغال خود درآورده اند باید دیر یا زود آن را ترک کنند،  در این صورت دولت دست نشانده ی آن ها که در حال حاضر کرزای ریاستش را به عهده دارد، آینده ای نخواهد داشت، به همین خاطر دولت پاکستان کماکان در اندیشه ی حفظ نیروی طالبان افغانستان است که می تواند بهترین متحد این دولت در منطقه باشد. نباید فراموش نمود که دولت پاکستان تا آخرین لحظه از رژیم طالبان در افغانستان حمایت کرد. پاکستان در حال حاضر نیز خواستار مذاکره بین دولت افغانستان و بخش هایی از طالبان افغان است تا بلکه لااقل دولتی ائتلافی به وجود آید. اما دولت هندوستان که خود را متحد استراتژیک آمریکا می داند با گسترش مناسبات اقتصادی و سیاسی اش در واقع به فکر منافع خود و دست یابی به منابع انرژی ترکمنستان و قزاقستان از راه افغانستان است.

افغانستان همچنین به صحنه ی بروز تضادهای هندوستان و چین نیز تبدیل شده است. چین در افغانستان سرمایه گذاری های هنگفتی کرده است. برای مثال چین در دومین ذخیره ی معادن مس جهان که در “عینک ” افغانستان کشف شده اند سرمایه گذاری نموده است و همچنین یک نیروگاه برق به ظرفیت ۴۰۰ مگاوات، یک ذوب آهن و یک راه آهن که تا تاجیکستان امتداد دارد در افغانستان می سازد. در برابر چنین سرمایه گذاری های هنگفت چین در افغانستان، هندوستان نیز به ساختن شبکه ی برق رسانی از تاجیکستان به کابل دست زده است که بتواند هفت ساعت برق کابل را تأمین کند.

بدیهی ست که در چنین وضعیتی دولت هایی مانند آمریکا، فرانسه و انگلستان که اهم نیروهای نظامی را تأمین می کنند، بدون دلیل تاکنون میلیاردها دلار صرف اشغال افغانستان نکرده اند و نه فقط خواهان کنترل سیاسی افغانستان بلکه دست انداختن به منابع آن هستند. چندی پیش دو معدن مس دیگر و یک معدن طلا در صد و پنجاه کیلومتری کابل کشف شدند.

در حالی که هزاران غیرنظامی افغان در عملیات قوای اشغالگر در چند سال گذشته کشته شده اند، در حالی که یک دولت دست نشانده فاسد که بودجه اش یک پنجم درآمد تولیدات مواد مخدر افغانستان است، حکمران رسمی این کشور است، درحالی که میلیون ها تن ازمردم افغانستان بافقر و بدبختی روزافزونی روبرو شده اند، در حالی که افغانستان به صحنه ی رقابت های سیاسی و اقتصادی قدرت های منطقه ای و جهانی تبدیل شده است، طالبان در غیاب هر گونه آلترناتیو دیگری و با تغییر برخی رفتارهایش در گوشه هایی از افغانستان به نوعی از حمایت توده ای هم رسیده است. بنابراین بعید است که به این زودی ها نیرویش با عملیات نظامی مضمحل شود و افغانستان به سوی آرامش نسبی قدم بگذارد.

متن کامل در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.