دوگانگی خامنه ای و روحانی بر سر”برجام” در چیست؟

از آذر ماه ۱۳۹۲ که دور تازه ای از مذاکرات هسته ای موسوم به برجام میان جمهوری اسلامی و کشورهای پنج بعلاوه یک شروع شد، همزمان جدال های لفظی میان خامنه ای و روحانی نیز گاه و بیگاه سر باز کردند. این جدال ها که هر از چند گاهی و بنا به موقعیت روند برجام در سخنرانی های طرفین بازتاب عمومی و رسانه ای می یافت، پس از یک دوره نسبتا آرامش موقت بار دیگر از حدت و شدت بیشتری برخوردار شده اند. خامنه ای که با پذیرش “نرمش قهرمانانه” از یک طرف مجوز رسمی مذاکرات هسته ای با قدرت های بزرگ جهانی و به تَبَع آن مذاکره با دولت آمریکا را صادر کرد، با این همه از همان آغاز روند مذاکرات با موضع گیری های دو پهلو و بعضا متضاد همواره سعی اش بر این بوده تا خود را به عنوان یکی از منتقدان روند مذاکرات برجام در اذهان جامعه معرفی کند.
موضع گیری اخیر خامنه ای در دیدار با فرماندهان نیروی دریایی نمونه ای دیگری از ادامه برخوردهای دوگانه او در مواجهه با توافق “برجام” است. خامنه ای روز یکشنبه ۷ آذرماه در جمع فرماندهان نیروی دریایی به بهانه تمدید تحریم های دهساله آمریکا (قانون داماتو) توسط نمایندگان کنگره و سنای این کشور علیه جمهوری اسلامی یک بار دیگر نارضایتی خود را از روند پیشبرد مذاکرات برجام اعلام کرد. او با اعلام اینکه تمدید تحریم های دهساله نتیجه عجله مذاکره کنندگان در به نتیجه رساندن مذاکرات هسته ای بوده است، گفت: “وقتی عجله داریم که کار را زودتر تمام کنیم و به جایی برسانیم، از جزئیات غفلت می کنیم و گاهی غفلت از یک امر جزیی، موجب رخنه و نقطه سلبی در آن کار می شود.”
متعاقب این موضع گیری خامنه ای که خود از همان شروع مذاکرات به عنوان ولی فقیه و رهبر مطلقه جمهوری اسلامی، نقش فرمانده اصلی روند مذاکرات برجام را بر عهده داشت و بدون نظر و رضایت او ممکن نبود حتی یک بند از سند نهایی توافق هسته ای امضا گردد، حسن روحانی در مقام پاسخگویی وارد میدان شد. روحانی که این حمله مستقیم خامنه ای را متوجه خود و تیم مذاکره کننده دولت به اصطلاح تدبیر و امید می دید، یک هفته بعد در سخنرانی ۱۶ آذر خود در دانشگاه تهران طی یک موضع گیری صریح اعلام کرد: “در روند مذاکرات هیچ قدمی در برجام بر نداشتیم مگر آنکه با مقام معظم رهبری مشورت کرده باشیم”. روحانی برای نشان دادن نقش و جایگاه خامنه ای در روند تصمیم گیری های توافق برجام، از این هم فراتر رفت و گفت: “نامه های مکتوب ایشان خطاب به بنده موجود است و هیچ نامه ای نبوده که ایشان به من داده باشند و دستور قاطعی برای اجرای آن صادر نکرده باشم و همواره مبنای دولت بر این بوده است که دستورات ایشان کاملا اجرایی شود.”
اگرچه طی سه سال گذشته با هر سخنرانی خامنه ای و موضع گیری های او در نقد برجام، روحانی نیز بدون اینکه نامی ازخامنه ای ببرد بی درنگ به نقد سخنان او و دفاع از توافق برجام و تیم مذاکره کننده هسته ای برخاسته است، اما اینبار موضع گیری حسن روحانی با دفعات قبل متفاوت بوده است. تاکید روحانی بر اینکه نامه های مکتوب خامنه ای پیش اوست و روزی “این نامه ها را علنی خواهد کرد” نشان از وضعیت حساس جمهوری اسلامی و به تَبَع آن موقعیت حساس و شکننده کابینه روحانی در مواجهه با تبعات منفی توافق برجام دارد. شرایطی که روحانی را بر آن داشت تا به رغم سخنان پر طمطراق و تعریف و تمجیدهای همیشگی خود از موفقیت های چشمگیر توافق هسته ای، اینبار اما به جای اینکه این توافق و ثمرات حاصل از آن را نتیجه تلاش شبانه روزی خود و تیم مذاکره کننده بداند، با صراحتی آشکار خواسته است تا به صورت تام و تمام یک یک بندهای توافق برجام را به رهبری و حاصل “مشورت و برگزاری ساعت ها جلسه” با او گره بزند. به راستی چرا؟
پوشیده نیست که موضع گیری جدید خامنه ای در دیدار با فرماندهان نیروی دریایی، تقریبا همان روال برخوردهای گذشته او در مواجهه با روند مذاکرات هسته ای و نتایج حاصل از آن بوده است. مواضعی متضاد که از همان ابتدا متناسب با شرایط و بسته به موفقیت یا ناکامی هر مرحله از توافق برجام به صورت دو پهلو و با زدن یکی به نعل و یکی به میخ تا به امروز پیش رفته است. این شیوه از موضع گیری های خامنه ای طی سه سال گذشته به رغم اینکه برای دولت روحانی در مواجهه با مخالفان مذاکرات هسته ای و دلواپسان درون نظام مشکلاتی به بار آورده است، اما برای شخص خامنه ای خالی از فایده نبوده است. چرا که با به کارگیری چنین شیوه ای ، هرگاه در روند مذاکرات نتایج مثبت و موفقیت آمیزی حاصل می شد، این امر از طرف “ذوب شدگان” ولایت و دستگاه های تبلیغاتی آنان به تدابیر رهبری نسبت داده می شد و زمانی هم که مذاکرات به شکست می انجامید و یا پس از توافق برجام تبعات منفی آن دامن جمهوری اسلامی را می گرفت، در این صورت فرصت بیشتری برای “دلواپسان” پیرامون او فراهم می شد تا با گزینش بخشی از موضع گیری های خامنه ای از جمله تاکید او بر بی حاصلی مذاکره با آمریکا و یا چیزی از درون این توافق بیرون نخواهد آمد، با ذوق زدگی “بصیرت” خامنه ای را به رخ جامعه و جناح رقیب بکشانند.
اما اینبار، واکنش صریح روحانی به سخنان خامنه ای مبنی بر اینکه “هیچ قدمی در برجام برنداشتیم مگر آنکه با مقام معظم رهبری مشورت کرده باشیم” و فراتر از آن اینکه تمام “نامه های مکتوب ایشان خطاب به بنده موجود است و به وقتش این نامه ها را منتشر خواهم کرد”، خبر از تنگناه های دولت روحانی در مواجهه با پیامدهای منفی و پیش روی برجام دارد.
کسانی که روند مذاکرات هسته ای و نحوه سخنرانی های حسن روحانی در مورد برجام و نتایج حاصل از توافق برجام را از آغاز تا به امروز دنبال کرده اند، به خوبی واقف هستند که تا پیش از این روحانی فقط و فقط به تبعات مثبت و موفقیت آمیز توافق برجام چشم دوخته بود. او در اهمیت دست یابی به توافق برجام تا بدان جا پیش رفت که حتا حل بحران بی آبی ایران را نیز به توافق مذاکرات هسته ای گره زد. با چنین نگاهی سعی او و کابینه اش همواره بر این بود تا دست یابی به توافق برجام و نتایج حاصل از آن را از جمله دستاوردهای بزرگ دولت “تدبیر و امید” به جامعه معرفی کنند. اما با وضعیت موجود و در شرایطی که “برجام مثل برف در حال آب شدن است” (محسن رضایی۱۷ آذر) به نظر می رسد روحانی نیز احساس خطر کرده که نتایج حاصل از توافق برجام ممکن است به صورت تام و تمام و آنگونه که انتظار داشت، به نفع او پیش نرود. لذا، با طرح این موضوع و تاکید بر اینکه که تمام مسیر برجام با نظر و دستور رهبری پیش رفته است، می خواهد تبعات منفی و کاستی های توافق برجام را از دوش دولت برداشته و بر سر خامنه ای بزند و یا در بهترین حالت با او تقسیم کند.
اینکه نتایج حاصل از توافق برجام تا کنون انتظارات مورد نظر هیئت حاکمه ایران را برآورده نکرده است، تردیدی در آن نیست. در این میان مهم این است که این تردید و تبعات منفی حاصل از آن، اکنون به درون کابینه روحانی نیز سرایت کرده است. درست است که مشکل صادرات نفت برای کابینه روحانی تا حدودی حل شده است و این امر برای دولتی که تا پیش از توافق برجام با یک خزانه کاملا خالی مواجه بود، امتیاز بزرگی محسوب می شود. اما، صادرات نفت و درآمد حاصل از آن فقط می تواند جوابگوی خزانه خالی دولت و پاسخ گوی نیازهای دستگاه بورکراتیک و تغذیه مالی نهادهای سرکوبگر نظام باشد. معضل اصلی نظام و به تَبَع آن معضل کابینه روحانی اما، فراتر از صادرات نفت است، بحران اقتصادی جمهوری اسلامی صرفا با ورود دلارهای حاصل از فروش نفت حل نمی شود. معضل اساسی جمهوری اسلامی در عدم ورود سرمایه های خارجی و سرمایه گذاری های کلان دولت ها، کارتل ها و شرکت های بزرگ جهانی برای بهینه سازی زیرساخت های اقتصادی و نفتی ایران است. موضوعی که هیئت حاکمه ایران انتظار داشت در پی توافق برجام به فوریت حاصل شود. معضلی که نه تنها تاکنون گرهی از آن باز نشده است، بلکه لااقل در کوتاه مدت هم چشم انداز روشنی برای حل آن متصور نیست.
چرا که سرمایه و سرمایه گذاری امنیت می خواهد و تا زمانی که سیاست داخلی جمهوری اسلامی در بالا رفتن از دیوار سفارتخانه دولت های خارجی رقم می خورد، تا زمانی که امنیت برای شهروندان دو تابعیتی وجود ندارد، تا زمانی که همان نمایندگان مجلس ارتجاع در پی اظهار نظری در صحن علنی مجلس به دادگاه فرا خوانده می شوند و سخنرانی نایب رئیس مجلس شورای اسلامی توسط مقامات امنیتی لغو می گردد و باز تا زمانی که پول شویی و فساد حکومتی همانند خوره تمام تار و پود نظام را فرا گرفته است ، طبیعی ست که در چنین وضعیتی ورود سرمایه و سرمایه گذاری خارجی همواره با ریسک و عدم امنیت همراه بوده و لذا چشم انداز قابل تصوری هم برای سرمایه گذاری های خارجی در ایران لااقل در کوتاه مدت متصور نیست.
مضافا اینکه که با عدم ورود سرمایه و سرمایه گذاری های کلان در ایران، بحران اقتصادی جمهوری اسلامی و به تَبَع آن بحران بیکاری و دیگر معضلات اجتماعی از قبیل بی خانمانی، کارتون خوابی، حاشیه نشینی، اعتیاد، طلاق و دزدی و فساد با روندی رو به تزاید همچنان پیش می روند. موضوعاتی که قرار بود با توافق برجام و متعاقب آن با حل بحران اقتصادی جمهوری اسلامی پاسخی هم به این گونه معضلات اجتماعی داده شود. خصوصا معضل معیشتی کارگران و زحمتکشان جامعه که چندی است به بزرگترین چالش نظام تبدیل شده است.
حال در چنین وضعیتی که از یک سو چشم انداز روشنی برای برون رفت از بحران های موجود وجود ندارد و از سوی دیگر دو جناح جمهوری اسلامی نیز مدام با هم درگیر کشمکش های روزانه هستند و چه بسا این نزاع ها با نزدیک تر شدن به روزهای نمایش انتخاباتی ریاست جمهوری در اردیبهشت ۹۶ شدیدتر هم گردد، بی تردید فشار وارده بر حسن روحانی هم بیشتر خواهد شد. در چنین وضعیتی، دست خامنه ای و نیروهای عقبه اش با تکیه بر تبعات منفی توافق برجام در تاختن به روحانی بازتر شده است.
لذا، با توجه به شرایط موجود و تنگناهایی که حسن روحانی در این بازه زمانی با آن مواجه است، به رغم اینکه او همچنان بر بعد تبلیغاتی دستآوردهای توافق برجام و دادن “امید” به جامعه و نیروهای مدافع دولت در هر سخنرانی تاکید خواهد کرد، اما او از هم اکنون خطرات ناشی از تبعات منفی توافق برجام را به خوبی در بیخ گوش خود احساس می کند. از این رو، روحانی تنها کارت برنده خود را که می بایست در واپسین روزهای بحران پیش رو در مقابل خامنه ای و رقیبان خود رو می کرد، ترجیح داد برای جلوگیری از تهاجمات بیشتر خامنه ای هم اینک آن را بر زمین زند. سخنان ۱۶ آذر روحانی در مورد روند توافق برجام با تاکید بر اینکه “نامه های مکتوب خامنه ای پیش اوست و روزی این نامه ها را علنی خواهد کرد” تا مردم بدانند که در روند مذاکرات “هیچ قدمی در برجام بر نداشتیم مگر آنکه با مقام معظم رهبری مشورت کرده باشیم” همان کارت برنده و آخرین تیر روحانی بود که برای مقابله با فشارهای روزمره جناح رقیب زود هنگام بر زمین زده شد.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۳۱ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.