لنین – به زنان و مردان کارگر کارخانهٔ تورنتون [۱]

زنان و مردان کارگر کارخانهٔ تورنتون!

روزهای ششم و هفتم نوامبر باید برای همهٔ ما روزهایی فراموش نشدنی باشند … در این روزها بافندگان با مقاومت سرسختانهٔ خود در مقابل فشار کارفرمایان ثابت کردند که در لحظات دشوار در میان ما هنوز هستند کسانی که می‌توانند از منافع مشترک ما به عنوان کارگران دفاع کنند، ثابت کردند که کارفرمایان محترم ما هنوز موفق نشده‌اند ما را به بردگانی بیچاره برای پر کردن جیب‌های گشادشان تبدیل کنند. پس رفقا بیایید تا به آخر محکم و استوار بایستیم و به یاد داشته باشیم که تنها از طریق کوشش‌های مشترک و هماهنگ می‌توانیم شرایط زندگی مان را بهبود بخشیم. رفقا، پیش از هر چیزی، به تله‌ای که با حیله گری توسط آقایان تورنتون برایتان تدارک دیده شده نیفتید. استدلال این آقایان چنین است: «هم اکنون فروش کالاهایمان با مشکل مواجه است، از اینرو اگر ما بخواهیم شرایط کاری پیشین مان را حفظ کنیم دیگر نمی‌توانیم همانقدر سود ببریم که قبلاً می‌بردیم … و حاضر نیستیم به چیزی کمتر تن در دهیم … بنابراین ما مجبوریم کارگران را تحت فشار بیشتری قرار دهیم، بگذار این کارگران باشند که بار هزینه‌های قیمت‌های بد بازار را متحمل شوند … ولی این کار باید با زیرکی و نه به شیوه‌های قدیمی انجام شود، تا کارگر، بخاطر ساده لوحی‌اش، نفهمد که چه لقمهٔ چرب و نرمی را برایشان تدارک می‌بینیم … اگر بخواهیم یکباره با همه‌شان روبرو شویم، همهٔ آن‌ها یکباره بپا می‌خیزند، و ما قادر نخواهیم بود از پس آن‌ها برآییم، پس اول آن بافنده‌های بیچاره را فریب می‌دهیم، بعد از آن بقیهٔ کارگران راه فراری ندارند … ما عادت نداریم در رفتار با این موجودات برای خود محدودیتی قائل شویم، تازه چرا اینکار را بکنیم؟ جاروهای جدید بهتر پاک می‌کنند …» از اینرو، کارفرمایان، که سخت علاقه مند به رفاه حال کارگران هستند، می‌خواهند بی سر و صدا و پیوسته شرایطی را که اکنون به بافندگان تحمیل کرده‌اند به کارگران تمام بخش‌ها نیز تحمیل کنند … به این دلیل است که اگر نسبت به سرنوشت بافندگان اخراج شده بی تفاوت بمانیم، با دست خودمان چاهی را می‌کنیم که به زودی درون آن پرتاب خواهیم شد، اخیراً درآمد بافنده‌ها، به ارقام رند شده، حدود سه روبل و پنجاه کوپک در دو هفته است و در طول همین مدت خانواده‌های هفت نفره با درآمد ۵ روبل توانستند به نحوی از پس زنده ماندن برآیند و خانواده‌هایی مرکب از پدر و مادر و یک فرزند تنها با ۲ روبل سر کرده‌اند. آنان حتی تا آخرین تکه‌های لباس‌هایشان را فروختند و آخرین سکه‌هایشان را که محصول کار جهنمی‌شان است خرج کردند در حالی که ولی نعمت‌هایشان، تورنتونها، در همان مدت میلیون‌ها ثروت را بر میلیون‌هایی که داشتند می‌افزودند. اخراج کارگرانی که کارشان را از دست می‌دهند و قربانی حرص و آز سرمایه داران می‌شوند و در مقابل چشم دیگران به خیابان‌ها رانده می‌شوند، فشاری که با سنگدلی تمام منظماً افزایش می‌یابد، این جریان را تکمیل می‌کند…آنان بدون هیچگونه توصیحی شروع به مخلوط کردن کرک [۲] با پشم کردند که سرعت کار را بسیار کاهش می‌دهد؛ کارگران برای گرفتن تارها باید وقت زیادی صرف کنند، و بالاخره کارفرمایان بدون سر و صدا مدت کار را برای تولید کوتاه کردند، اکنون قطعات بجای ۹ اشمیتز [۳] باید ۵ اشمیتز طول داشته باشند، بنابراین بافنده مجبور است برای چیدن و بافتن انرژی بیشتری صرف کند، و بطوری که همه آگاه‌اند، در ازاء این کار حتی یک کوپک هم پرداخت نمی‌شود. آن‌ها می‌خواهند بافندگان ما را فرسوده کنند، درآمد ۱ روبل و ۶۲ کوپک در دو هفته، که اکنون در دفترهای مزد بافندگان پدیدار شده، ممکن است در آیندهٔ نزدیک در تمام بخشهای بافندگی رایج شود … رفقا! آیا شما هم می‌خواهید روزی را ببینید که این نوع لطف کارفرمایان شامل حال شما هم بشود؟ اگر نمی‌خواهید، اگر قلب‌هایتان در مقابل رنج توده‌های فقیری مثل خودتان به سنگ تبدیل نشده است، سرسختانه در اطراف بافندگان حلقه بزنید، بیایید خواستهای مشترکمان را مطرح کنیم و در هر موقعیت مناسبی بهبودی در شرایط زندگی مان را از سرکوبگرانمان بستانیم … کارگران بخشهای ریسندگی، خودتان را با ثبات وضعتان و افزایش ناچیز درآمدتان فریب ندهید … به علاوه، دو سوم کارگران ریسندگی را از کار اخراج کرده‌اند و درآمد بهتر شما به قیمت گرسنگی همکاران اخراج شده‌تان تمام شده است. این نیز حقهٔ مزورانهٔ کارفرمایان است و درک آن چندان دشوار نخواهد بود اگر شما حساب کنید قبلاً درآمد بخش بافندگی چقدر بوده و حالا چقدر است. کارگران بخش جدید رنگرزی! شما در ازای ۱۴ و ربع ساعت کار روزانه تنها دوازده روبل در ماه می‌گیرید، در حالی که از پای تا سر به بخار کشندهٔ رنگ‌ها آغشته گشته‌اید. به خواسته‌های ما توجه کنید: ما همچنین خواستار پایان بخشیدن به کسور غیرقانونی ای هستیم که در ازاء بی کفایتی سرپرست از شما اخذ می‌شود. زحمتکشان و کلیهٔ کارگران غیرماهر! آیا واقعاً شما انتظار دارید درآمد ۶۰ تا ۸۰ کوپکی تان در روز را حفظ کنید در حالیکه بافندهٔ ماهر مجبور است به روزی ۲۰ کوپک رضایت دهد؟ رفقا چشمتان را به روی واقعیت نبندید، طعمه‌ای که کارفرما برایتان گذاشته را نبلعید، با سرسختی بیشتری از یکدیگر حمایت کنید وگرنه همگی زمستان بدی در پیش خواهیم داشت. ما باید با نهایت دقت مراقب مانورهای کارفرمایان که هدفشان پائین آوردن مزدهاست باشیم، و با تمام قدرت در مقابل هر نوع گرایشی در این جهت که نتیجه‌اش خانه خرابی ماست، مقاومت کنیم … به اظهارات آنان در مورد خرابی اوضاع تجارت توجه نکنید: برای آنان این تنها به معنی سود کمتر برای سرمایه‌شان است، برای ما به معنی گرسنگی و رنج کشیدن خانواده‌هایمان است که از کوچک‌ترین تکهٔ نان بیات هم محروم شده‌اند. آیا این دو قابل مقایسه‌اند؟ آنان اکنون فشار را پیش از همه روی بافندگان می‌گذارند، و ما باید این خواست‌ها را تأمین کنیم:

۱- افزایش مزد بافنده‌ها به سطح مزدهای بهار، یعنی حدود ۶ کوپک برای هر اشمیتز؛

۲- بافندگان نیز مشمول این قانون بشوند که می‌گوید میزان مزد قبل از شروع کار باید به کارگران اعلام گردد. بگذارید که لیست نرخ‌ها، که به امضای بازرس کارخانه رسیده است، تنها روی کاغذ موجود نباشد، بلکه در واقعیت، آنطور که قانون می‌طلبد، وجود داشته باشند. برای مثال، در مورد بافندگی، نرخ‌های موجود باید همراه با اطلاعاتی دربارهٔ کیفیت پشم، میزان زوائد و کرک‌های موجود در آن باشد، و تخمینی در مورد مدت زمان لازم برای کار تدارکاتی وجود داشته باشد؛

۳- زمان کار باید طوری تنظیم شود که ما بدون اینکه مقصر باشیم، بیکار نمانیم؛ برای مثال، الان کارها طوری ترتیب داده شده‌اند که برای هر قطعه یک روز کار صرف تارها می‌شود، و به دلیل آنکه قطعات تولید شده تقریباً نصف قطعات قبلی می‌شوند، بافنده، صرفنظر از لیست نرخ‌ها، متحمل ضرر مضاعفی می‌گردد. اگر رئیس می‌خواهد از این راه مزد ما را بدزدد، بگذارید آشکارا این کار را بکند، بدان سان که به روشنی بدانیم چه می‌خواهد از ما بدوشد؛

۴- بازرس کارخانه باید مراقبت کند تا تقلبی در مورد نرخ‌ها رخ ندهد و نرخ‌های دوگانه‌ای وجود نداشته باشد. یعنی مثلاً لیست نرخ‌ها شامل دو نرخ متفاوت برای تولید یک جنس که دو اسم متفاوت دارند، نباشد. این بدان معناست که مثلاً لیست نرخ‌ها نباید دو نرخ متفاوت را برای یک نوع کار، با دو اسم، دربر داشته باشد. برای مثال، ما برای بافتن هر قطعه پارچهٔ بیبر ۴ روبل و ۳۲ کوپک می‌گیریم، در حالی که برای هر قطعه پارچهٔ اورال [۴] ۴ روبل و ۱۴ کوپک می‌گیریم – با این حال، آیا کار انجام شده برای آن‌ها یکسان نیست؟

تازه فریبکاری بی شرمانه تر اینکه برای کالاهایی با یک اسم، دو نرخ متفاوت می‌گذارند. آقایان تورنتون بدین طریق از زیر بار «قانون جرائم» که اظهار می‌دارد جریمه فقط به خسارتی تعلق می‌گیرد که نتیجهٔ بی احتیاطی کارگر باشد و این کسر مزد باید حداکثر ۳ روز پس از تعیین جریمه در دفتر پرداخت مزد تحت عنوان «جرائم» ثبت گردد، شانه خالی می‌کنند. همچنین باید گزارش دقیقی از تمام جرائم تهیه و نگهداری شود، کل مبلغ نباید به جیب کارفرما سرازیر شود، بلکه باید صرف برآوردن نیازمندی‌های کارگران کارخانهٔ مربوطه گردد. با این حال، در مورد ما – باید نگاهی به گزارش‌هایمان بیاندازیم – جاهای خالی وجود دارند، جرایمی وجود ندارند و آدم تصور می‌کند که چقدر کارفرمایان ما مهربان هستند. ولی در حقیقت، به دلیل ناآگاهی ما، آن‌ها از زیر قانون شانه خالی می‌کنند و عملاً اوضاع را به نفع خود رو به راه می‌کنند … می‌بینید، هیچ کس جریمه نشده، اما از مزد ما کم می‌شود، از زمانی که دو نرخ وجود داشته‌اند که یکی پایین تر و یکی بالاتر بوده، همیشه نرخ پایین تر پرداخت شده، جای شکایتی باقی گذاشته نشده و آن‌ها به کم کردن پول‌ها و گذاشتن آن در جیب‌های خودشان ادامه داده‌اند؛

۵- علاوه بر آنکه باید نرخی واحد مقرر گردد، هر نوع کسور باید در ستون جرائم با ذکر دلیل جریمه ثبت شود.

به این ترتیب جرائم ناحق آشکار می‌شود، کار کمتری از ما بی مزد خواهد ماند و اعمال ننگین کمتری انجام خواهند شد، مثلاً در بخش رنگرزی که به دلیل بی کفایتی سرپرست عایدی کارگران کمتر است، در حالیکه مطابق قانون این امر نمی‌تواند دلیلی برای عدم پرداخت مزد باشد، زیرا در اینجا مسئله بی احتیاطی کارگران نیست. آیا تا به حال از مزد همهٔ ما بخاطر اموری که کمترین تقصیری بخاطرشان نداشته‌ایم کسر نشده است؟

۶- ما خواهان این هستیم که حق مسکن به سطح قبل از سال ۱۸۹۱ برسد، یعنی یک روبل برای هر نفر در ماه، زیرا درآمد ما به حدی پایین است که قادر به پرداخت ۲ روبل نیستیم، و در هر صورت چرا آن را بپردازیم؟ … برای لانه‌های کثیف، شلوغ و بد بو که دائماً در معرض آتش سوزی قرار هستند؟ رفقا فراموش نکنید که نرخ یک روبل در ماه در سراسر سن پترزبورگ کافی دانسته می‌شود، و فقط رؤسای با ملاحظهٔ ما هستند که از آن راضی نمی‌باشند – از اینرو، در این مورد نیز ما باید آنان را وادار سازیم تا از حرص و طمع خود بکاهند.

رفقا، ما در دفاع از این خواسته‌ها قصد طغیان نداریم؛ ما صرفاً می‌خواهیم آنچه را که کارگران سایر کارخانه‌ها مطابق قانون از آن بهره مندند، به دست بیاوریم، می‌خواهیم چیزی را که از ما توسط کسانی گرفته شده که تمام امیدشان را به ناتوانی ما برای دفاع از حقوقمان بسته‌اند، بازستانیم. پس بگذارید در این موقعیت نشان دهیم که «ولینعمتها» یمان در اشتباه‌اند.

تقریر و انتشار به سال ۱۸۹۵

مجموعه آثار لنین، جلد ۲

توضیحات

۱- جزوهٔ «به زنان و مردان کارگر کارخانهٔ تورنتون» پس از ۷(۱۹) نوامبر ۱۸۹۵، در رابطه با اعتصاب ۵۰۰ بافنده نوشته شده که در ۶(۱۸) نوامبر علیه شرایط بد و مقررات جدید ظالمانهٔ مرسوم شده توسط مدیریت کارخانه آغاز گشت. اعتصاب توسط گروه اتحاد مبارزه برای رهایی طبقهٔ کارگر سن پترزبورگ هدایت می‌شد. قبل از اعتصاب، این گروه جزوه‌ای به قلم کرژیژانوفسکی منتشر کرد که حاوی مطالبات بافندگان بود، ولی اکنون هیچ نسخه‌ای از آن موجود نیست.

جزوهٔ لنین چند روز بعد منتشر و هنگامی که اعتصاب به پایان رسیده بود در کارخانه پخش شد. حقایق دربارهٔ شرایط کارگران به دقت توسط شخص لنین جمع آوری شده بودند.

این جزوه تکثیر گشت و در بهار ۱۸۹۶ در شماره‌های ۱ و ۲ مجموعهٔ رابوتنیک در خارجه تجدید چاپ شد.

۲- کرک Noils – تارهای پشم کوتاهی که با حلاجی کردن از رشته‌های بلند پشم جدا می‌شوند.

۳- اشمیتز Schmitz – واحد طولی برابر با ۵ آرشین (حدود ۱۱٫۵ فوت) که برای تعیین نرخ‌های مزد بافندگان استفاده می‌شد.

۴- بیبر Bieber و اورال Ural – اسامی دو نوع پارچهٔ پشمی.

POST A COMMENT.