لنین – تزار علیه مردم فنلاند

دستۀ راهزنان صد سیاه قصر زمستانی[۱] و حقه بازان اکتبریست دومای سوم کارزار جدیدی را علیه فنلاند به راه انداخته­اند. کنار گذاشتن مشروطیتی که از حقوق فنلاندیها علیه حکومت مطلقۀ مستبدان روس حفاظت می کند، قرار دادن فنلاند در وضع بقیۀ روسیه که از حقوق خود توسط قوانین اضطراری محروم شده است – اینها هدف جنگ صلیبی ای هستند که با فرمان تعیین کنندۀ تزار در مورد مسئلۀ خدمت سربازی، که از فراز سر مجلس فنلاند و توسط انتصاب سناتورهای جدیدی از میان مقامات رسمی روسیه صادر شده است، آغاز گشته. تلف کردن وقت خواهد بود اگر بخواهیم به مباحثاتی بپردازیم که این راهزنان و حقه بازان سعی می کنند توسط آنها قانونی و عادلانه بودن مطالباتی را اثبات کنند که با تهدید یک میلیون سرنیزه در مقابل فنلاند گذاشته می شوند. اصل مطلب در این مباحثات نیست بلکه در هدفی است که دنبال می شود. دولت تزاری و همدستانش می خواهند آخرین نشان دستاوردهای مردمی ۱۹۰۵ را از وجود آزاد و دمکراتیک فنلاند بزدایند. بنابراین، در این روزها که دسته­های قزاق و واحدهای توپخانه با عجله مراکز شهری فنلاند را اشغال می کنند، امر تمام مردم روسیه در خطر است.

انقلاب روسیه، که مورد پشتیبانی فنلاندیها قرار گرفت، تزار را مجبور ساخت فشار خفه کننده‌ای که سالها بر مردم فنلاند وارد می آورد را کاهش دهد. تزار که می خواست قدرت مطلقۀ خود را بر فنلاند، که هم خودش و هم اجدادش به رعایت قانون اساسی آن قسم خورده بودند، گسترش دهد، مجبور شد نه فقط دستور اخراج بوبریکوف های[۲] جلاد از خاک فنلاند را صادر کرده و فرمانهای حکومتی غیرقانونی خودش را لغو کند، بلکه همچنین حق رأی عمومی و برابر را در فنلاند معمول سازد. بعد از درهم شکستن انقلاب روسیه، تزار گذشته را برمی گرداند، ولی با این تفاوت که او اکنون در پشتش نه تنها حمایت گارد قدیمی، جاسوسان و غارتگران دارایی های عمومی، بلکه همچنین دار و دستۀ ثروتمند به رهبری کروپنسکی ها و گوچکف ها را که متفقاً در دومای سوم به نام مردم روسیه فعالیت می کند، احساس می نماید.

همه چیز به نفع قمار راهزنان است. جنبش انقلابی در روسیه بسیار تضعیف شده است و جانور تاجدار هیچ نگرانی ای که توجه او را از شکار مورد علاقه­اش منحرف کند ندارد. بورژوازی اروپای غربی که روزگاری از تزار می خواست که آرامش فنلاند را برهم نزند، حتی یک انگشت برای متوقف ساختن راهزنان بلند نخواهد کرد. فقط در این اواخر بوده است کهتضمینهایی مبنی بر اینکه مقاصد تزار صادقانه و «مطابق مشروطیت» هستند توسط همان کسانی که آن زمان اروپا را ترغیب می کردند تا سیاست تزار در فنلاند را محکوم کند، بیان شده. رهبران کادت که خودشان را «نمایندگان روشنفکران روسیه» و «نمایندگان مردم روسیه» می خوانند، رسماً به بورژوازی اروپایی اطمینان داده­اند که آنها، و به همراهشان مردم روسیه، هم نظر با تزار هستند. لیبرالهای روس هر کاری را انجام داده­اند تا تضمین نمایند که اروپا نسبت به حملات جدید هیولای دو سر به فنلاند، همانند زمان دست اندازیش به ایران آزاد، بی تفاوت خواهد ماند.

ایران آزاد با تلاش خودش تزاریسم را پس زده است. مردم فنلاند – و پرولتاریای فنلاند در صف مقدم – آمادۀ پس زدن قدرتمندانۀ جانشینان بوبریکوف می شوند.

پرولتاریای فنلاند آگاه است که می بایست در شرایط بسیار سختی مبارزه کند. می داند بورژوازی اروپایی که با حکومت استبدادی لاس می زند مداخله نخواهد کرد؛ که بخش ثروتمند جامعۀ روسیه، که بخشاً توسط سیاست استولیپین رشوه گرفته و بخشاً با دروغهای کادتها فاسد گشته، حمایت معنوی ای که فنلاند قبل از ۱۹۰۵ از آن برخوردار بود را به وی عرضه نمی دارد؛ که گستاخی دولت روسیه از زمانی که توانست بر ارتش انقلابی در روسیه ضربه زند، بی اندازه افزایش یافته.

اما پرولتاریای فنلاند همچنین می داند که نتیجۀ مبارزۀ سیاسی با یک درگیری معین نمی شود، که گاهی اوقات تلاش سرسختانه برای سالهای طولانی لازم است و طرف پیروز در دراز مدت کسی است که نیروی رشد تاریخی پشت سرش باشد. فنلاند آزاد خواهد شد زیرا بدون آن آزادی روسیه ناممکن است، در حالی که بدون آزاد شدن روسیه رشد اقتصادی این کشور ناممکن است.

پرولتاریای فنلاند همچنین از روی تجربۀ درخشان می داند که چطور یک مبارزۀ انقلابی طولانی و سرسختانه برای آزادی انجام دهد به نحوی که دشمن فرومایه را خسته، آشفته و خوار کند تا هنگامی که شرایط اجازۀ وارد کردن ضربۀ تعیین کننده را بدهند.

در همین حال پرولتاریای فنلاند می داند که از ابتدای مبارزۀ جدیدش پرولتاریای سوسیالیست تمام روسیه را که آماده است علیرغم دشوار بودن شرایط حاضر وظیفه­اش را، تمام وظیفه­اش را انجام دهد، در کنار خود دارد.

گروه سوسیال دمکرات در مجلس [فنلاند] یک هیئت نمایندگی به نزد گروه سوسیال دمکرات در دومای سوم به منظور بحث مشترک دربارۀ یک برنامۀ عمل علیه سلطه گران فرستاده است. نمایندگان ما صدایشان را از تریبون رفیع دوما بلند خواهند کرد، همانطور که سال پیش کردند، تا دولت تزاری را رسوا سازند و نقاب از چهرۀ متحدان ریاکار آن در دوما بردارند. پس بگذار سازمانهای سوسیال دمکرات و همۀ کارگران هر تلاشی انجام دهند تا صدای نمایندگان ما در قصر تاریدا[۳] فریادی در بیابان نباشد، تا دشمنان آزادی روسیه و فنلاند ببینند که تمام پرولتاریای روسیه با مردم فنلاند همبسته است. وظیفۀ رفقا در هر ناحیه اینست که از هر فرصتی که به وجود می آید برای اعلام نحوۀ برخورد پرولتاریای روسیه به مسئلۀ فنلاند استفاده نمایند. با شروع از فراخوانها خطاب به گروههای سوسیال دمکرات روسی و فنلاندی، و با حرکت به سوی اشکال فعال تر اعتراض، حزب راههایی کافی برای شکستن توطئۀ سکوت ننگینی که ضدانقلاب روس با استفاده از آن بدن مردم فنلاند را می درد، پیدا خواهد کرد.

مبارزه در فنلاند مبارزه­ای برای آزادی تمام روسیه است. هر قدر هم که مبارزۀ جدید به قیمت لحظات تلخ برای پرولتاریای قهرمان فنلاند تمام شود، موجب ایجاد پیوندهای جدیدی خواهد شد که همبستگی طبقۀ کارگر فنلاند و روسیه را محکم می کند و آنان را برای لحظه­ای آماده می سازد که به حد کافی قدرتمند شده باشند تا کاری که در روزهای اکتبر ۱۹۰۵ آغاز کردند و سعی نمودند در روزهای شکوهمند کرونشتاد و سویبورگ ادامه دهند را به پایان رسانند.

 سوتسیال دمکرات شمارۀ ۹

۳۱ اکتبر (۱۳ نوامبر) ۱۹۰۹

مجموعه آثار لنین، جلد ۱۶

توضیحات

۱- قصر زمستانی – اقامتگاه تزار در سن پترزبورگ.

۲- ن.ای. بوبریکوف – استاندار تزاریست فنلاند از ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۴ که در آنجا رژیمی پلیسی – ژاندارمی برقرار ساخت.

۳- قصر تاریدا ساختمانی در سن پترزبورگ بود که جلسات دوما در آن برگزار می شد.

POST A COMMENT.